نام پرونده : New York & Rosendale Cement Co. v. Coplay Cement Co. 1890
موضوع پرونده : اختلاف بر سر استفاده از نام شهر توسط دو شرکت سیمان سازی
دادگاه : دادگاه بخش منطقه شرقی پنسیلوانیا
حقایق پرونده:
ـ خواهان از نام " Anchor Rosendale cement " برای تولید و عرضه سیمان تولیدشده در شهر "Rosendale" در ایالت New York استفاده می کند.
ـ در این شهر معادن سنگ سیمان زیادی وجود داشته و در آن تولیدکننده های دیگری هم مشغول به فعالیت هستند که برخی از همین نام استفاده میکنند.
ـ خوانده هم از نام "Rosendale" برای توصیف و تولید و عرضه سیمان خود که در شهر و ایالت دیگری تولید میشود استفاده کرده است.
ـ خواهان مدعی است چون خوانده به ناحق برای سیمانی که در ایالت دیگری استخراج و تولید میشود از نام "Rosendale" استفاده کرده موجب زیان به فروش وی شده است.
ـ خوانده مدعی است با توجه به کاربردهای نام سیمان "Rosendale" و ذهنیت مشتریان، این نام تنها نشاندهنده مبدأ کالا نیست و به یک عبارت ژنریک تبدیل شده است که برای مشخص کردن سیمان معمولی امریکایی در برابر سیمان باکیفیتتری با عنوان سیمان "Portland" بهکار میرود.
استدلال:
بهطور کلی هر عملی که مشتمل بر تقلب و جعل باشد ممنوع است.
عمل خوانده هم با شرایطی ممکن است مصداق رقابت غیرمنصفانه تلقی شود.
اما باید توجه کرد به طور مطلق ادعای خوانده برای منع استفاده از نام شهرها پذیرفته نیست و الا باید هر تولید کننده ظروف چینی با این استدلال که ظروف را خارج از چین تولید میکند از بهکار بردن این نام منع شود. یا هر تاجری که کتان ایرلندی میفروشد از سوی تاجران ایرلندی منع شود.
قاعده این است که هر گاه حق مالکیت بر یک علامت یا نام تجاری اثبات نشود تنها کسانی که فریب خورده باشند حق دارند برای استفاده از یک نام یا علامت ادعای جبران کنند. مطابق اصول حقوقی هیچ کس نمیتواند از طریق شکایت خصوصی علیه یک امر عمومی اقدام کند. اگرچه چنین نتیجهای در بحث نام یا علامت تجاری ممکن است خوشایند نباشد ولی این خلأ قانونی باید توسط قانونگذار جبران شود. در اینجا هم اثبات اینکه خواهان حق استفاده از نام شهرو مذکور را دارد یا اینکه برخی خریداران ممکن است فریب نام محصول خوانده را بخورند کافی نیست بلکه باید اثبات کند که مالک انحصاری نام مورد نظر است.
حکم:
به دلیل عدم وجود حق مالکیت انحصاری خواهان در نام مورد بحث دعوای خواهان رد میشود.
ماهیت علامت:
این پرونده پس از قانون علائم تجاری مصوب 1881 تشکیل شده و این قانون با پیش بینی نظام ثبت علامت ماهیت ایجابی برای علامت را به رسمیت شناخته. بنابراین و با توجه به رأی مورد نظر بهنظر میرسد دادگاه معتقد است با استفاده عملی از علامت یا نام تجاری تحت شرایطی مالکیت انحصاری بر آن خواهد یافت و دیگران از بهکاربردن آن در تجارت منع میشوند.
برداشتهای غلط: چند مطلب که از متن برداشت شده ولی غلط است یا عکس آن بیان شده این موارد است:
سنگ معدن استفاده شده توسط خوانده هم همان سنگ های معدن شهر "Rosendale" است؛
اینکه خوانده مدعی است نام سیمان "Rosendale" فقط یک اهمیت و اعتبار محلی دارد و کاربرد آن نیز محلی است؛
در این موارد به نظر میرسد که آشفتگی قضایی وجود دارد.
کسی نمی تواند برای منفعت خود ضرر به عموم بزند، بنابر این او ضرر می بیند مگر اینکه آن ضرر یک ویژگی خاص و متفاوت از جایی که توسط عموم تهیه میشود را داشته باشد.
با توجه به اینکه قرن 19 دوره ای است که علامت تجاری به مفهوم امروزی آن در حال شکل گیری بوده و قوانین جامعی درباره علامت تجاری وجود نداشت، با رجوع به پرونده های قرن 19 میتوان ماهیت علامت تجاری و مبنای حمایت از آن را مطالعه کرد. کشورهای مختلف در سالهای مختلفی در این قرن به شناسایی علامت تجاری و تکمیل حمایت از آن پرداختهاند. پیش از تصویب قوانین مذکور حمایت از علائم تجاری با خلأ روبرو بوده است بنابراین شناخت زمان تصویب اولین قوانین علامت تجاری هم مهم است. در ادامه فرایند تصویب قوانین راجع به علامت تجاری در سه کشور بررسی شده است:
گفته میشود اولین قانونی که استفاده از علامت دیگری را جرم تلقی کرد «قانون تولیدکننده، تولید و محلکار 1803» فرانسه بوده است. (ماده 16) همچنین «قانون کیفری 1810» فرانسه نیز در ماده 142 و «قانون کیفری 1824» در ماده 433 سوءاستفاده از نام دیگری یا استفاده غلط از نامهای مناطق تولیدی را جرم اعلام کرد. در 1857 نیز اولین قانون جامع علائم تجاری با عنوان «قانون علامت کالاها و تولید» در فرانسه به تصویب رسید که هر دو سیستم ارزیابی و ثبت علامت و سیستم بهکار بردن علامت را شامل میشد. پیش از آن تنها سیستم بهکار بردن علامت در فرانسه موجب حمایت بود. این قانون تا 1954 در فرانسه و مستعمرات آن حاکم بود در قانون جدید ثبت علامت برای آغاز حمایت کافی بود ولی عدم استفاده از آن پس از ثبت موجب ابطال آن میشد. در نهایت قانون علائم تجاری 1991 به تصویب رسید که مشتمل بر مفاهیمی چون علائم تجاری مشهور، علائم سهبعدی، علائم صوتی و سیستم انتشار تقاضانامهها بود.
در انگلستان بر اساس قواعد کامنلا از طریق مفهوم تقلب (Fraud) سوءاستفاده از علامت دیگری که به آن پسینگآف گفته میشد و امروزه هم در حقوق انگلستان وجود دارد منع میشد. بعدها از طریق قواعد انصاف حمایت از علامت تجاری تکمیل شد اما نظام جامع حمایت از علامت تجاری تا سال 1905 وجود نداشت یعنی 50 سال پس از فرانسه چنین نظامی در انگلستان شناسایی شد. البته پیش از آن «قانون علائم کالاهای تجاری 1862» مشتمل بر منع استفاده از نشانههای فریبنده و «قانون ثبت علامت تجاری 1875» به تصویب رسیده بود. در نهایت قانون علائم تجاری 1938 نظام ثبت علامت بههمراه قصد استفاده از علامت را پذیرفت و سیستم ارزیابی علامت و انتشار تقاضانامهها را آغاز کرد. قانون 1938 انگلستان پیشرفتهتر از قانون فرانسه در آن زمان بود و قوانین فرانسه، امریکا و ژاپن بر اساس آن شکل گرفتند. بر اساس این قانون ثبت علامت به همراه قصد استفاده از آن موجب مالکیت متزلزل علامت میشد نه مالکیت قطعی و استفاده واقعی از علامت مالکیت را تثبیت میکرد.
در امریکا در سال 1870 قانون علامت تجاری فدرال به تصویب رسید ولی دادگاه عالی به دلیل تعارض آن با بخشی از قانون اساسی امریکا که فقط به امکان قانونگذاری درباره پتنت و کپیرایت اشاره کرده بود ((8)(8)1) آن را ابطال کرد. کنگره نیز در سال 1881 قانون علامت تجاری را به استناد بخشی از قانون اساسی امریکا درباره تجارت فدرال ((3)(8)1) به تصویب رساند. در این قانون نظام ثبت علامت به شرط اینکه متقاضی مدتی از علامت یا نام تجاری استفاده عملی داشته باشد پیش بینی شده بود. با تصویب «قانون لنهام» در 1946 قانون علامت تجاری امریکا با تقلید از قانون انگلستان تکمیل شد اما همچنان شرط بهکاربردن علامت پیش از ثبت را حفظ کرد. این امر در سال 1988 اصلاح شد. بنا بر این اصلاحات، قصد استفاده از علامت برای ثبت آن کافی است اما متقاضی باید پس از ثبت، علامت را به کار بگیرد.
نام پرونده :
New York & Rosendale Cement Co. v. Coplay Cement Co. 1890
موضوع پرونده :
اختلاف بر سر استفاده از یک نام توسط دو شرکت سیمان سازی
دادگاه :
دادگاه بخش منطقه شرقی پنسیلوانیا
حقایق پرونده :
یک دادخواست داده شده است تا از استفاده از نام "Rosendale cement" توسط خوانده جلوگیری شود. به این صورت که شاکیان از نام "Rosendale" برای تولید و عرضه سیمان که در شهر "Rosendale" در ایالت New York قرار دارد استفاده می کرده اند. در آنجا معادن سنگ سیمان گسترده ای وجود داشته و در آن گروه های مختلف دیگری هم مشغول به فعالیت هستند. شاکیان ادعا کرده اند که متهمان از نام "Rosendale" آنها برای توصیف و تولید و عرضه سیمانشان استفاده کرده اندو خواهان محاسبه خسارت های وارد شده به آنها و سود هایی که به متهمان از طریق استعمال چنین نامی رسیده است می باشند. متهمان سیمان ملقب به "Rosendale" را در شهر دیگری تولید می کرده اند ولی می توان گفت که سنگ معدن استفاده شده توسط آنها هم همان سنگ های معدن شهر "Rosendale" است که بعضی از این معادن از حدود نیم قرن پیش مورد بهره برداری قرار گرفته اند اما شاکیان عملیات بهره برداری خود را از سال 1872 شروع کرده اند. به طور کلی سیمان های ساخته شده در آن منطقه و اطراف آن به سیمان "Rosendale" مشهور است. اما شاکیان مدعی هستند که هر چند می شده از این نام برای آن منطقه و اطراف آن استفاده کرده و توسط متهم ها و دیگران به بازار عرضه کرد ولی متهم ها نباید سیمان خود را به این نام تولید و عرضه می کرده اند. شاکیان ادعا میکنند که حق انحصاری نسبت به نام آن سیمان ندارند اما آنها اصرار دارند که یک حقی جهت استفاده از آن را دارا می باشند و این عمل آنها باعث افزایش قیمت سیمان در بازار است و در مقابل متهم ها مدعی بودند که نام سیمان "Rosendale" فقط یک اهمیت و اعتبار محلی داردو کاربرد آن نیز محلی است که می تواند حتی یک اصطلاح عمومی باشدبرای استفاده از یک نام یا نشان عمومی یا طبقه بندی سیمان و در هر صورت این همان سیمان طبیعی آمریکاست. آنها معتقد بودند درجه و طبقه بندی سیمان همانند سیمان پورتلند است. این سیمان به نام آن محل شناخته شده بود. چون در آنجا تولید نیز می شد. بر روی این مسئله جنجالی توسط طرفین دلایل زیادی ارائه شده بود. اما مواردی از جمله شواهد و گواهان وجود دارد که ضرورت بررسی دقیق تر این مورد را بر طرف میکند. هر چند که تصدیق می شود نام سیمان "Rosendale" به وسیله عموم استفاده می شده و همانند علامتی برای آن محل است. برای جایی که سیمان از آنجا ساخته شده ولی مته آن را به صورت غیر واقعی به این نام خوانده است. این سوال هنوز باقی است که آیا این عمل باید تحت تعقیب قرار گیرد یا خیر؟ آیا چنین عملی برای دستگاه قضایی پر هزینه نخواهد بود. در این موارد به نظر میرسد که آشفتگی قضایی وجود دارد. مخصوصا در موارد و دعاوی که یک ضرر و زیان عمده به یک علامت تجاری یا قسمتی از آن و یا نام تجاری و یا به یک شیوه فروش کالا به صورت مستدل وارد نشده باشد. قانون در اینجا مسائل متعددی را آورده است کسی نمی تواند برای منفعت خود ضرر به عموم بزند، بنابر این او ضرر می بیند مگر اینکه آن ضرر یک ویژگی خاص و متفاوت از جایی که توسط عموم تهیه میشود را داشته باشد. این صدای رسای قانون کامن لاست!
حکم و استدلال های قاضی :
این لایحه که خوانده ها از نام "Rosendale" به منظور کسب منفعت و سود و وارد کردن خسارت استفاده کرده است، توسط دادگاه رد میشود. در مورد طرح شکایت علیه آنها در مورد فروش سیمان نیز دلیلی مبنی بر گناه کار بودن آنها وجود ندارد. بر اساس نظر دادگاه اگر کسی بخواهد از عمل دیگری نسبت به علامت یا نام تجاری یا شهرت کسب و کار جلوگیری کند، باید حق مالکیت یا انحصاری خود را مستندا نشان دهد تا اینکه بگوید حق انحصاری دارد خواه به تنهایی یا با شرکت دیگران هر چند که احتمالا بعضی از مردم در استفاده از این نام فریب بخورند. در این موارد نمی شود و نباید به صورت کلی نظر داد، ما در اینجا به اصول کلی حقوقی که بعضا اشاره شد و صحیح به نظر می رسد تاکید می کنیم آن هم در مواردی که قابلیت اجرایی دارد و به همین دلایل این دعوا رد می شود.
عنوان: دعوای شرکت کانال علیه کلارک (1871)
در دادگاه عالی آمریکا - تجدید نظر از رأی دادگاه بخش منطقه جنوبی نیویورک
خلاصه پرونده :
شرکتی به استخراج ذغال می پردازد و از نام محل برای خود استفاده می کند.بعد از چندسال شخص دیگری بنام شرکت که ثبت نشده بود و با استفاده از نام همان محل به استخراج می پردازد. این شخص محصول خود را با قیمتی پایین تر به بازار عرضه می کرد و همین امر باعث شد که بتواند در مدت زمان کوتاهی قسمتی از بازار را در دست بگیرد و چون این نام انتخابی برای سیمان قبلا توسط تولید کنندکان مطرح و شهرت پیدا کرده بود این باعث نوعی استفاده از ان نام می شود .شرکت به استناد اینکه این نوع استفاده باعث لطمه به اعتبار و فروش انها شده خواستا پرداخت غرامت و جلوگیری از اقدام انرا می نماید. دادگاه پس از رسیدگی و استدلال دعوای انهارا رد می نماید.بدلیل اینکه شرکت نام ان منطقه را بنام خود ثبت نکرده بوده و این نام علامت تجاری ان شرکت محسوب نمی شود دادگاه ان لایحه را رد کرد.هر چند انها اولین تولید کنندگان بودند و باعث شهرت منطقه شده بودند اما این منطقه قبلا هم به این نام نامیده می شده.
الف- حقایق پرونده :
1- هیچ کس نمیتواند از نام و علایم تجاری دیگری استفاده نماید این حق انحصاری صاحب علامت است. واقعیت این است که اگر کسی از نامی استفاده نماید و قصد تقلب هم نداشته باشد و مردم به این واسطه فریب خورند استفاده کننده از ان نام وعلامت مجازات نمی شود.خصوصا اگر ان نام عمومی بوده ویا نام منطقه یا محلی باشد.به همین دلیل کسی مقصر نبوده و مجاز نمی شود . 2- اگر کسی از نام اختصاصی یک منطقه یا محلی استفاده نمایدو انرا نام یا علامت تجاری خود قرار دهد.در صورت استفاده و انحصار ان برای خود هر چند در بلند مدت باشد و یا باعث شهرت مضاعف ان شود این برای او حقی که مورد حمایت قرار گیرد ایجاد نمی کند.همچنانکه در این پرونده شرکت نتواست کلارک را در دادگاه بواسطه استفاده از نام محل استفاده شده توسط شرکت محکوم نماید. 3 - هر چند احیا و شهرت ان منطقه نتیجه عمل شرکت بود این امر دلیل عدم استفاده دیکران نمی شود.
ب - استدلال و مستندات قاضی
1 – متهم دغال خود را با نام ان محل به فروش می رسانده ولی دلیلی وجود ندارد که با نام شرکت شاکیان بوده باشد در اصل متهم با استفاده از تبلیغات توانسته به فروش بالا دست پیدا کند.
2- هر چند این عمل باعث فریب و یا گمراهی مشتریان می شود ولی چون ادعای دروغ و نادرستی را بیان نکرده بوده دادگاه نمی تواند او را محکوم نماید.
3 – ادعای شاکیان مبنی بر کاهش نیز نمی تواند بدلیل تقصیر متهمین باشد این به این دلیل است که انها تنها تولید کنندگان ذغال نبودند.
4 – هیچ کس نمی تواند برای حفاظت از علامت تجاری خود مانع دیکران از استفاده از علامتی برای کالای مشابه ان کالا شود در صورت پذیرش ان رقابت لطمه می بیند.
5 – کسی نمی تواند با اتخاذ یک نام عمومی مربوط به منشا کالا و انحصار ان برای خودانرا نشانه کیفیت کالای خود بداند و مانع استفاده دیگران شود.
6 - بدلیل اینکه شرکت نام ان منطقه را بنام خود ثبت نکرده بوده و این نام علامت تجاری ان شرکت محسوب نمی شود دادگاه ان لایحه را رد کرد.هر چند انها اولین تولید کنندگان بودند و باعث شهرت منطقه شده بودند اما این منطقه قبلا هم به این نام نامیده می شده.
ه – حکم نهایی:
نهایت دادگاه درخواست شرکت را با توجه به استدلالهای پرونده رد می نماید و برای خواهان بدلیل نبود مدارک حقی را به رسمیت نمی شناسد.
ج – مبنای قاضی در حمایت از علامت:
علامت ایجاد حقی برای مالک ان میکند .و استفاده دیگران فقط با اجازه مالک اصلی مجاز است.چون این حق شهرتی برای مالک ان می کند.
د – تعریف علامت:
1 – علامت باید منحصر به فرد باشد. 2 – علامت باید نام و یا ترکیبی از کلمات باشد. 3 – علامت نباید طوری طراحی شود که باعث فریب مردم شود. 4 – علامت باید حقیقت امری را بیان نماید. 5 – علامتی که از نام طبیعی منطقه یا محلی گرفته شده باشد نمی تواند انحصاری اولین استفاده کننده از ان باشد.
نام پرونده : United States v. Roche 1879
خلاصه پرونده:
بخش اول :
دادگاهی حکمی بر علیه خوانده صادره کرده است مبنی بر اینکه ایشان هیچ گونه حقی برای اینکه از علامت تجاری شخص خواهان استفاده(تقلید) کند دارا نمی باشد بدین نحو که در مارک یا علامت تجاری خود از هرگونه کلمات بارز و متمایز کننده به کار برده شده در علامت شخص خواهان استفاده کند.
هم چنین برای صدور چنین حکمی قاضی این مسئله را نیز در نظر گرفته است که علامتی که به توسط شخص خوانده مورد استفاده قرار گرفته است حتی یک خریدار محتاط و دقیق را هم فریب می دهد به گونه ای که آن شخص خریدار تصور می کند که این علامت شرکت خواهان(Best Brewing Company) می باشد.
بخش دوم :
دیوان عالی کشور آمریکا در رأیی قانون علامت تجاری ای که به توسط کنگره تصویب شده بود را خلاف قانون اساسی می داند و حکم به از درجه اعتبار ساقط بودن این قانون می دهد حال این مسئله مطرح می شود که آیا از درجه اعتبار ساقط شدن قانون علامت تجاری موجب نقض حکم صادر شده بر علیه خوانده نیز می شود یا خیر؟
پاسخ: در اینجا این پاسخ داده شده است که حکم صادر شده علیه خوانده بر اساس قوانین موضوعه نبوده است که با لغو شدن قانون علامت تجاری چنین حکمی نیز لغو شود بلکه مبنای رأی صادر شده به نفع خواهان بر اساس قواعد کامن لا بوده است.
حق مالک علامت تجاری برای استفاده انحصاری از آن و حمایت از آن و اجرای حق انحصاری خود به توسط کامن لا به رسمیت شناخته شده است و قواعد کامن لا مستقل از قوانین موضوعه می باشد.
دیوان عالی کشور نیز در این باره نظری می دهد که این نظر عبارت است از اینکه حق بر علامت تجاری برای آنکه مورد پذیرش و استفاده قرار گیرد عبارت است از یک علامت یا وسیله ای که برای تشخیص کالاها و اموال ساخته یا فروخته می شود به توسط شخصی که صاحب علامت است، و این حق موجب محرومیت استفاده از آن علامت به توسط دیگر اشخاص می شود، این چنین حقی به توسط حقوق کامن لا یا دادگاه سلطنتی انگلستان، و توسط قوانین موضوعه برخی از کشورها به رسمیت شناخته شده است. این مالکیت و حق استفاده انحصاری از آن چیزی نیست که به وسیله قانون وضع شده به توسط کنگره ایجاد شده باشد و همچنین بستگی به این ندارد که آن قانون در حال حاضر قابلیت اجرا دارد یا نه(ضمانت اجرا دارد یا نه).
حقایق پرونده :
1- دیوان عالی کشور آمریکا حکمی صادر کرد مبنی بر اینکه قانون علامت تجاری که توسط کنگره به تصویب رسیده است خلاف قانون اساسی و از درجه اعتبار ساقط می باشد،
2- اعتبار و قوه(نیروی) قاهره حکم صادر شده به توسط دیوان عالی کشور آمریکا بر آنچه مورد استفاده قرار گرفته است به وسیله خوانده دارای یک مارک خاص یا علامت تجاری تأثیری نمی گذارد.
3- به نظر می رسد حکم(دستور) مناسب در اینجا این است که گفته شود حکم داده شده بر علیه خوانده بر اساس قوانین موضوعه نیست بلکه براساس حقوق عرفی که در جریان است می باشد.
4- حق صاحب علامت تجاری برای استفاده انحصاری از آن، و حمایت و اجرای حق انحصاری خود به توسط رویه دادگاه سلطنتی و هم چنین حقوق عرفی (کامن لا) به رسمیت شناخته شده است و مستقل از قوانین موضوعه هستند.
5- توسط شخص خوانده استفاده شده است از علامتی که دارای کلمات بارز و متمایزکننده علامت خواهان بوده است.
حکم دادگاه :
از تاریخ صدور این حکم به صورت دائمی جلوگیری می شود از شخص خوانده از استفاده کردن از علامت تجاری خاصی که چسبانده می شود بر روی بطری های تولیدی آب جو. بنابر این حکم شخص خوانده هیچ گونه حقی ندارد برای اینکه از علامت تجاری شخص خواهان تقلید(کپی) کند بدین نحو که در مارک یا علامت تجاری خود استفاده کند از هرگونه کلمات بارز و متمایز کننده به کار برده شده در علامت شخص خواهان.
به توسط شخص خوانده استفاده شده است از علامتی که دارای این کلمات بوده است، و در قضاوت ما، محاسبه شد که به واسطه چنین علامتی حتی یک خریدار محتاط و دقیق نیز فریب می خورد.
استدلال قاضی :
1-حکم صادر شده بر علیه خوانده براساس قوانین موضوعه نبوده است بلکه فرمان (حکم) دادگاه سلطنتی دستاوردش حمایت و اجرای حق مالکیت انحصاری خواهان در مورد 876 علامت تجاری خود به عنوان حقی که در کامن لا (حقوق عرفی) شناخته شده است بوده است. این استدلال در جواب مسئله ای مطرح شد مبنی بر اینکه به نظر می رسد که دیوان عالی کشور آمریکا حکم داده است که اجرای قانون کنگره در مورد موضوع علامت تجاری مخالف با قانون اساسی و از درجه اعتبار ساقط می باشد و حکم صادر شده توسط دیوان عالی کشور دلالت بر بطلان قانون مذکور دارد و لذا خوانده التزامی ندارد که از چنین قانونی اطاعت کند.
2-در رسیدگی قاضی این موضوع محاسبه شده است که به واسطه چنین علامتی حتی یک خریدار محتاط و دقیق نیز فریب می خورد.
3- یکی دیگر از مسائلی که مورد تأکید واقع شد این بود که مارک یا علامت تجاری که در حال حاضر به توسط شخص خوانده به کار گرفته شده است شباهت نزدیکی ندارد به علامتی که به توسط شخص خواهان به کار گرفته شده که در حکم آن(علامت به کار برده شده توسط خوانده) را موجب فریب دادن یک فرد با در نظر گرفتن احتیاط معمول دانسته است ولیکن این نظر حتی اگر قابل استماع نیز باشد ولیکن دیر مطرح شده است.
4- شخص خوانده باید اقدام به استفاده کردن از علامتی کند که به هیچ وجه در آن علامت کلمات Best Brewing Company وجود نداشته باشد.
نظر دیوان عالی کشور:
حق(علامت تجاری) برای مورد پذیرش واقع شدن و مورد استفاده قرار گرفتن، یک علامت یا وسیله ای است برای تشخیص کالاها و اموال که ساخته می شود یا فروخته می شود به توسط شخصی که صاحب علامت است، و این حق موجب محرومیت استفاده از آن علامت به توسط دیگر اشخاص می شود، این چنین حقی به رسمیت شناخته شده است به توسط حقوق کامن لا (حقوق عرفی) یا دادگاه سلطنتی انگلستان، و توسط قوانین موضوعه برخی از کشورها. این حق مالکیت پوشش می دهد خساراتی را که ممکن است به توسط عملی که در قانون بیان شده است باشد و در صورت نقض این حق دادگاه بنابر عدل و انصاف دستور به جبران حق نقض شده نیز می دهد. این مالکیت و حق استفاده انحصاری از آن چیزی نیست که به وسیله قانون وضع شده به توسط کنگره به وجود آمده باشد(یا ایجاد شده باشد) و هم چنین بستگی به این ندارد که آن قانون در حال حاضر قابلیت اجرا دارد یا نه(ضمانت اجرا دارد یا نه).
ماهیت علامت مورد حمایت :
ماهیت علامت مورد حمایت علامت تجاری می باشد.
مبنای حمایت :
قاضی پرونده در استدلال خود بیان کرده است که در بررسی استفاده خوانده از علامت خواهان در نظر گرفته شده است این مورد که با استفاده علامت خواهان به توسط خوانده حتی یک خریدار محتاط و دقیق نیز فریب می خورد پس می توان نتیجتا گفت که مبنای حمایت ، حمایت از حقوق مصرف کنندگان بوده است.
حقایق پرونده
متهم وشاکی هردو تولید کننده میله های آهنی بودند.شاکی سالهای متمادی از مارک مخصوصی استفاده میکرده و شهرت و اعتبار فراوانی حتی در خارج از مرزها بدست آورده بود
دران زمان برخی بازرگانان خارجی به سازندگان مختلف انگلیسی سفارش تولید آهن با مارک خاصی متفاوت ازمارک شخصی آنها می دادند
متهمان از یک بازرگان خارجی سفارشی دریافت کردند که میله های آهنی تولید کنند با مارکی که از قضا مشابه مارک شاکی بود
ادعای شاکی
متهم به ناحق وآگاهانه و با قصد ضرر به شاکی از مهر او استفاده کرده و لوله های بسیاری تولید کرده و فروخته که مانع فروش آن تعداد از تولیدات شاکی شده است و ازآن جهت که کیفیتی نازلتر از کالاهای شاکی داشته باعث شده از شهرت شاکی کاسته شود
استدلال قاضی
هیئت منصفه باید 2چیز را ثابت کند
1)این دو مارک آیا تا ان حد شبیه هستند که افراد نااگاه فریب بخورند؟
2)متهمان مارک را به قصد ضرر به شاکی و جایگزین کردن کالاهای خود به جای کالاهای شاکی استفاده کردند یا فقط به جهت انجام دستورات وسفارش ها در تجارت؟
باید قصد ضرر ثلبت شود
حکم قاضی
کلاهبرداری و تقلب باید با اثبات هدف و قصد قبلی در ذهن متهم ایجاد شده باشد
اما در اینجا شواهدی وجود ندارد که متهم باقصد قبلی و به قصد اضرار این کار راکرده است و حکم بر برائت متهم صادر شد.
جستجو و دانلود کتاب EU Intellectual Property Law and Policy از اینترنت و اسخراج و مقایسه مبنا و کارکردهای تاریخی و جدید علایم تجاری در فصل مربوط به علائم تجاری:
علایم تجاری دارای سابقه طولانی است در زمان قدیم کشاورزان از علامتهای مخصوصی به عنوان مثال سر گاو به عنوان مارک و نشانه خودشان استفاده میکردند. این حکایت از محصول خاصی متعلق به منطقه خاصی می کرد. مشابه آنها تجار نیز برای کارهای خود از علایم شخصی استفاده می کردند.
سپس این علامتها به صورت واقعی و به عنوان علامت تجاری مورد استفاده قرار گرفت. این علایم چون مربوط به محل میشدند اصولا نشان دهنده نوع و کیفیت و کمیت محصول کشاورزان و یا کالای تجار بوده اند. اصولا تجار بر خلاف کشاورزان از نام خود بر روی کالاها استفاده می کردند. ارزش و اعتبار این مارکها برای تجار و کشاورزان و مصرف کنندگان مشخص شده بود و استفاده غیر مجاز از آن نیز مجازات داشت.
در قرن شانزدهم بعضی از کشورها سیستمی را طراحی کردند که به وسیله آن از علایم تجاری حمایت می شد. این علایم در برگیرنده و مشخص کننده تولید کالا ، شخص تاجر ، محصولات و تجارت بود و همچنین در برگیرنده کیفیت آنها. این روند تا قرن بیستم به منظور حمایت و جذابیت برای مصرف کنندگان نیز ادامه داشت. هرچند در ابتدا این علایم به عنوان سنبل و نشانه ای بدون ثبت مورد استفاده قرار می گرفت اما همین سنبل کم کم تبدیل به علامتی شد که تضمین کننده کیفیت و نشان دهنده حمایت از آن کالا شد.
امروزه این علایم در برگیرنده سطوح مختلف و کامل از معنی و مفهوم برای مصرف کنندگان می باشد. به همین دلیل علی رغم گذشته استفاده از آنها فراگیر تر شده و قوانین و مقررات خاصی را می طلبد:
- علایم تجاری امروزه خود یک تجارت محسوب شده و فروش طراحی آن سودی به مراتب بیش از دیگر تجارتها دارد. برای مثال امروزه طراحی یک علامت تجاری بیش از یک نرم افزار پخش موسیقی می تواند درآمد داشته و جدابیت آن نیز بیشتر باشد. این علامات بستگی به قابلیتهای آنها و با توجه به وسعت بیان معنی و مفهوم و مشخصات کالا می توانند مورد استفاده قرار گرفته و جداب باشد و باعث جذب بیشتر مشتری شود. مصرف کنندگان نیز می توانند با اعتماد بر آن علامت از کم و کیف آن آگاه شوند و با خیال راحت آن را خریداری نمایند.
- بر خلاف گذشته که علامت فقط بیان کننده محل تولید کالا یا محصول بود امروزه به دلیل مفاهیم بالا و متنوع آنها گذشته از موارد قبل بیان کننده موقعیت ، کیفیت و مطلوبیت و تاثیر آن می باشد و استفاده غیر مجاز آن جرم بوده و سوء استفاده کننده از آن با شدتی بیش از قبل مجازات می شود.
- امروزه بر خلاف گذشته بسیاری از مارکها جهانی شده اند . و بر تمامی افراد تاثیر گذاشته و آنها با اعتماد بر علامت کالای خود را خریداری می نمایند. در گذشته که علامت فقط نشان دهنده منشا و محل کالا بود قانون در صدد حمایت تاجر و مصرف کننده نسبت به تقلب و سردرگمی آنها بود. اما امروزه اهمیت اقتصادی آن به حدی شده است که حمایت گسترده و جامعی را در سطح جهان می طلبد.
- این علایم در گذشته دارای هزینهای اجتماعی نبوده اند و هزینه تبلیغات آنان نیز مورد توجه قرار نمی گرفت اما امروزه درصد قابل توجهی به این امور اختصاص می یابد. و همچنین با توجه به آزادی بیان و تاثیر شگرف آن این علامات دارای ابعاد سیاسی نیزشده اند.
- خلاصه اینکه یک علامت که قبلا فقط معرف محل یا منطقه یا نام تاجر بود امروزه بیان کننده کمیت و کیفیت و همچنین دارای ابعاد سیاسی و اجتماعی گشته و خود نیز تبدیل به شغلی حرفه ای گشته که همه ابعاد آن مورد حمایت قانون می باشد.
امروزه اعتبار و کارکرد علایم فراتر از بازارهای محلی رفته و در معاملات بین المللی نیز بر رشد و توسعه و استفاده از انها تاکید می شود و همچنین در صورت ثبت مورد حمایت واقع می شوند.
علامتها بیان کننده استاندارد و کیفیت کالا هم می باشند و برای هردو طرف معامله یعنی فروشنده و خریدار دارای اعتبار است.
این برندها مقدار زیادی پول هستند و دارای ارزش تجاری بالا که گاهی مورد خرید و فروش هم واقع می شوند.
مطالب فوق از صفحات 210 الی 212 می باشند.
مقدمه:
حقوق مالکیت فکری، مفهوم حقوقی است که از فعالیتها و محصولات فکری حمایت می کند و شامل دو بخش مالکیت صنعتی و مالکیت ادبی و هنری است.
بنابر نظر برخی از متخصصان حقوق مالکیت فکری، ارائه تعریف دقیق از مالکیت فکری ناممکن است؛ زیرا از یک سو ماهیت مصادیق مالکیت فکری چنان متنوع و گوناگون است که ارائه تعریف واحد که بتواند همه آن ها را پوشش دهد، دشوار است. علاوه بر این، مبانی نظری اعتبار مالکیت فکری و به تبع آن نظام های حقوقی حاکم بر مالکیت فکری دارای تفاوت عمیق است به گونه ای که به دشواری می توان تعریفی ارائه داد تا بر اساس همه مبانی درست تلقی گردد؛ بدین ترتیب، تعریفی که بتواند تمام ابعاد مالکیت فکری را نشان دهد، ممکن نیست.(1)
همانطور که می دانیم یکی از راههای شناخت یک ماهیت حقوقی، شناخت اجزاء و افراد زیر پوشش آن است. که در این روش قانونگذار می تواند به جای ارائه تعریف عام، مصادیق عنوان را به صورت مستقیم بشمارد و از این رهگذر، خود را از ارائه تعریف برهاند.(2)
بیشتر معاهدات راجع به حقوق مالکیت فکری، به جای تعریف حقوق مالکیت فکری به بیان اجزاء و مصادیق آن پرداخته اند که این روش اگرچه به لحاظ علمی بسیار مفید است و افراد با امور مورد حمایت قانون آشنا می شوند و دادرسان به راحتی موارد حمایت را تشخیص داده و براساس آن حکم صادر می کنند؛ اما تطبیق قانون با موضوعات جدید همیشه با دشواری مواجه می شود؛ زیرا چه بسا موضوعات جدیدی به وجود آید که به راحتی نتوان این عناوین را بر آن تطبیق داد. از این رو ارائه تعریف در قالب مصادیق با این که ابهام را از میان می برد ولی مانع بزرگی برای قضات در یافتن احکام عناوین و موضوعات جدید است.(3)
در این تحقیق به عناوین و زمان ایجاد معاهدات بین المللی مرتبط با مالکیت فکری و اینکه ایران در کدام یک از این معاهدات بین المللی عضو می باشد و این معاهدات چه تعاریفی از حقوق مالکیت فکری ارائه کرده اند و از چه آثاری حمایت می کنند به تفکیک اشاره می شود. ادامه مطلب...
نام پرونده: [تجدیدنظر در حکم پرونده] FARINA v. SILVERLOCK 1856
موضوع پرونده : چاپ و فروش علامت تجاری خواهان [به فروشندگان ادکلنهای تولیدی خواهان] به توسط خوانده بر روی ادکلن های خود
تجدیدنظرخواه: Silverlock
تجدیدنظرخوانده: Johann Maria
(خواهان اصلی: Johann Maria Farina / خوانده اصلی: H. Silverlock )
حکم :
قاضی پرونده [حکم بدوی مبنی بر] شخص خوانده را به ممنوعیت دائمی از چاپ یا فروش یا در معرض فروش قرار دادن یا خریدن (تحصیل کردن) برای چاپ یا فروش هر علامتی که شباهت با علامتی که به توسط شخص خواهان داشته باشد [نقض کرده و حکم به برائت خوانده صادر کرده است.] یا آنکه آن علامت صرفا با رنگی متفاوت از علامت خواهان باشد محکوم نمود.
ادعاهای شخص خواهان :
شخص خواهان به وسیله لایحه خود ادعا کرده است که ایشان صاحب یه راز ارزشمندی در ساخت ادکلن های خود می باشد و به منظور تمایز ادکلن خود از دیگر ادکلن های موجود در بازار یک علامت ویژه منحصر به خود را ابداع کرده است که بر روی شیشه های ادکلن خود هک کرده است و شخص خوانده این علامت رو مورد کپی برداری (جعل) قرار داده است و بدین وسیله ادکلن های زیادی را با علامت وی تولید کرده است که یا دقیقا مثل علامت ایشان بوده است یا صرفا با کمی متفاوت از علامت وی و بدین نحو ادکلان ها را به فروش رسانیده است که این امر موجب ضرر بسیاری برای ایشان شده است.
درخواست خواهان :
شخص خواهان به وسیله لایحه خود درخواست ضرر و زیانی که به وسیله چاپ و فروش علامت خود به وسیله خوانده شده است را کرده است.
استدلال قاضی :
1- حق قانونی که در این پرونده برای شخص خواهان شناخته شده است عبارت است از حقی که بواسطه دارا بودن یک علامت تجاری خاص که برای کالایی معین ابداع شده است می باشد.
2- این حق نمی تواند به مانند [عنوان] حق کپی رایت به نحو کامل مورد توصیف قرار بگیرد.
3- این حق در واقع حقی است که صرفا برای شخص خواهان وجود دارد و این حق صرفا زمانی می تواند مورد اعمال قرار گیرد که مورد نقض قرار بگیرد.
4- این حق، حقی است که برای هر شخصی که دارای علامت تجاری خاصی باشد که بر روی کالاها و محصولات خود هک کرده باشد وجود دارد و شخص بواسطه اعمال حق خود جلوگیری میکند از اینکه دیگران کالاهای خود را با علامت او به فروش رسانند [تا مردم را گمراه سازند و به دارنده علامت خسارت وارد کنند.]
5- اعمال این حق هم چنین موجب جلوگیری کردن از مورد فریب قرار گرفتن مردم و مورد ضرر و زیان واقع شدن شخص صاحب علامت تجاری خاص می شود.
[5. اصلی که در این موارد باید اعمال شود: هر کس که شکلی از بیان اختصاص کالاها به خود را اتخاذ کرده باشد حق دارد بگوید دیگران نباید علامت تجاری وی را سرقت کرده و به مشتریان القا کنند کالاها آنها همان کالای اصلی است.]
[6. چون برچسب یا علامت متعلق به خواهان دارای کپیرایت نیست، کپیبرداری و تکثیر صرف از آن ممنوع نیست و کاری که خوانده کرده هم صرفا تکثیر برچسب بوده است.]
[7. خوانده صرفا برچسب را در تیراژ بالا تکثیر کرده و روی هیچ کالایی استفاده نکرده است پس هیچ مشتری ای از سوی وی فریب نخورده است. کافی است استفاده مشروعی غیر از بهکاربردن برچسب بر روی کالاهای جعلی قابل تصور باشد. خود خوانده هم استدلال کرده است که خیلی از توزیع کنندگان ادکلن خواهان ممکن است نیاز به تعویض برچسب پیدا کنند و از همین رو آن را تکثیر کرده است.]
[8. بسیار جای تعجب است که قاضی بدوی معتقد است: اگر شخصی چیزی را برای هدفی مشروع بفروشد و آن چیز دارای کاربرد نامشروع نیز باشد، نمیتواند به این گفته اکتفا کند که هدف من کاربرد مشروع آن است بلکه باید اثبات کند که برای هدف نامشروع بهکار نمیرود. این استدلال بهطور مطلق درست نیست. برای نمونه در اینجا مشتریان زیادی هستند که استفاده مشروع از برچسب دارند و حکم به ضبط یا نابودی آنچه خوانده تا کنون تولید کرده است عادلانه نیست.]
[9. اگر نقض حق خواهان و تقلب از طریق فروش یک کالای جعلی وجود داشت این دادگاه باید آن را منع کند و استفاده نامشروع از علامت را متوقف کند اما حکم قاضی بدوی استفاده مشروع را نیز متوقف میکند.]
حقایق پرونده :
1- خواهان پرونده (Farina) سازنده اصلی (واقعی) نوعی ادکلن (Eau-de-Cologne) می باشد.
2- بنابر آنچه خواهان گفته است ایشان از سال 1832 به وسیله علامت تجاری خاص خود و طراحی مختص خود که با نام "Johann Mark Farina gegeniiber dem Jiilichs Platz" می باشد در سراسر اروپا شناخته شده است و این شیوه ای بوده است که شخص خواهان در مورد ادکلن های خود به کار برده است.
3- شخص خوانده [صاحب یک چاپخانه است که] علامت تجاری او را مورد چاپ و فروش قرار داده است یا دقیقا به مانند علامت تجاری خواهان یا صرفا با رنگی متفاوت [کمی تفاوت] از علامت خواهان.
[4. خوانده تنها برچسب علامت تجاری را چاپ کرده است ولی آن را بر روی هیچ کالایی بهکار نبرده است.]
[5. فروشندگان و توزیعکنندگان ادکلن گاه به دلیل خراب شدن بستهبندی ادکلنها به تعویض برچسب روی آن نیازمندند و خوانده چاپ برچسبها را برای این منظور میداند.]
ماهیت علامت مورد حمایت :
قاضی پرونده ماهیت علامت را علامت تجاری می داند.
مبنای حمایت :
مبنای حمایت در این پرونده این است که دادگاه در این جا حمایت از علامت تجاری را می پذیرد و معتقد است که هر کسی که دارای علامت تجاری خاص برای کالای معینی باشد دارای این حق است که جلوگیری کند از دیگران در استفاده از علامت او و همچنین [تا] با اعمال این حق از فریب خوردن مردم نیز جلوگیری خواهد شد. [کند بنابراین مبنا جلوگیری از فریب و حمایت مصرف کننده است.]
خیلی از اقای فرقانی ممنونم. تا اینجا بهترین گزارش را شما تهیه کردید اما نیاز به دقت بیشتری هست. معلومه که توانایی مناسبی دارید و فقط با افزایش دقت و حوصله برای فهم بهتر متن میتونید گزارشهای بی عیب و نقصی رو آماده کنید. لطفا این گزارش رو با گزارش خودتون مقایسه کنید و به نکاتی که جا انداختید توجه کنید. پرونده دیگهای براتون میل میکنم انشاالله این هفته آماده کنید تا سریعتر از علائم تجاری خارج بشیم.
عنوان: «بلک ول» علیه «آرمیستد» ـ 1872
دادگاه: دادگاه بخش ویرجینیای غربی
موضوع: استفاده از نام و علامت تجاری مشابه.
خواهان: آقای بلکول تولیدکننده تنباکو با عنوان Genuine Durham Smoking Tobacco
خوانده: آقای آرمیستد تولیدکننده تنباکو با عنوان Best Spanish Flavored Durham
حقایق پرونده:
ـ نام و علامت تجاری خواهان «Genuine Durham Smoking Tobacco» به همراه علامت تصویر یک گاو از زاویه کناری، در سال 1865 یا 1866 طراحی و از آن زمان مورد استفاده وی بوده است.
ـ خوانده از 1871 از علامت تجاری مشابه یعنی «Best Spanish Flavored Durham» به همراه علامت تصویر سر یک گاو استفاده کرده است.
ـ خوانده از تنباکوی معطر خاصی استفاده میکند که امتیاز تولید آن به همراه علامت تجاری موضوع دعوا از سوی شخصی با نام رایت به وی اعطا شده است.
ـ رایت از سال 1860 تنباکو را تحت نام «Morris&Wright"s Best Spanish Flavored Smoking Tobacco» تولید میکرد.
ـ لیبل اولیه رایت که قبلا مورد استفاده وی بوده کاملا متفاوت است و هنگامی که علامت تجاری خواهان را در کنتاکی مشاهده کرده است و به شهر خود بازگشته علامتی مشابه آن طراحی کرده است. در طراحی جدید نام دورهام و تصویر گاو اضافه شده است.
ـ با آنکه تنباکوی خوانده نزد عموم به تنباکوی دورهام مشهور بوده است اما وی از ابتدا از این عنوان بهطور عملی استفاده نکرده است.
ـ دو عنوان مشابه « Genuine Durham Smoking Tobacco» و « The Durham Smoking Tobacco» هر دو با تصویر گاو استفاده شده و هر دو از یک رنگ استفاده کردهاند که روشن است این امر مشتریان را گیج میکند.
ـ خوانده مدعی است علامت طراحی شده وی تحت حمایت قانون کپیرایت 1870 قرار دارد.
استدلال:
قاضی علاوه بر استناد به حقایق پرونده به این نکات اشاره کرده است:
1. شرط حمایت از علامت یا نام تجاری استفاده عملی از آن است و این اصل اخلاق تجاری از سوی دادگاهها تثبیت شده است. هر تاجری مالک علامت تجاری میشود که استفاده کرده است و دیگری نباید از آن استفاده کند. زیرا هر کس نسبت به نتایج کار خود حق پیدا میکند و استفاده از آن به وی اختصاص مییابد.
2. تقلید از علامت تجاری مورد استفاده شخص که ممکن است به گمراهی مشتری ناآگاه منجر شود در ماهیت شبیه جعل و تنها در میزان خسارت متفاوت است. خسارت هنگامی است که مشتری نتواند تفاوت دو علامت را تشخیص دهد که در این صورت از فروش دارنده علامت کاسته میشود. هر چند ممکن است تفاوت بین دو علامت با دقت آشکار شود و فروشندگان و توزیع کنندگان بتوانند تشخیص دهند اما فروشندگان و توزیع کنندگان نیز به دلیل اینکه کالای بدلی ارزان تر است و سود فروش کالای بدلی بیشتر است به سمت آن جلب میشوند.
3. بررسی ادعای نقض علامت از طریق استدلال صورت نمیگیرد بلکه بررسی بصری انجام میشود. باید دو نام تجاری کنار هم گذاشته شود و ادبیات و کلمات و ظاهر آنها مقایسه شود تا مشخص شود آیا مخاطب ناآگاه گمراه میشود یا خیر. مهم نیست شباهت تصادفی باشد یا عمدی. در اینجا نیز شباهت بین دو علامت به میزانی هست که مخاطب ناآگاه را گمراه کند.
حکم:
از آنجا که بررسی دو علامت نشان داد علامت دوم با تقلیدی است و موجب گمراهی مشتریان ناآگاه میشود: استفاده خوانده از علامت مزبور منع شده و وی باید نسبت به جبران مناسب از طریق محاسبه منافع خود ناشی از استفاده علامت مشابه اقدام کند.
مبنای حمایت:
اگرچه قاضی به مالکیت تاجر بر نام و علامتی که برای مدت قابل توجه از آن استفاده کرده است تصریح میکند اما با توجه به محتویات این پرونده به نظر میرسد مبنای حمایت از علامت در پرونده حمایت از حقوق مصرفکننده است نه حمایت از حقوق مالکانه دارنده علامت.