[خیلی متشکرم ولی لطفا منبع ذکر کنید. هزار بار!]
مطابق آنچه در نظامهای حقوقی مرسوم است افریدههای فکری در دو شاخه کپی رایت و صنعتی دسته بندی میشوند. به طور کلی قوانین و مقررات داخلی کشورها بهجای ارائه تعریف از مالکیت فکری به بیان مصادیق انها در این دو دسته میپردازند. همچنین برخی معاهدات مانند معاهده برن در ماده دو مصادیقی از آثار ادبی ـ هنری را از باب تمثیل بیان داشته است با این توضیح که «اصطلاح اثار ادبی و هنری تمامی افرینش های مربوط به حوزه ادبی، علمی و هنری مانند کتابها، نوشتهها، سخنرانی ها، خطابه ها و... را صرف نظر از روش یا شکل ابراز انها در بر می گیرد.» قانون ایران (قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان 1348) نیز بر همین اساس بدون در نظر گرفتن پاره ای ملاحظات بومی و یا فرهنگی صرفا به بیان مصادیق پرداخته است.
و اما شاخه صنعت که شامل تجارت هم می شود، اختراع ، نشانه های جغرافیایی، مدارهای یکپارچه و اسرار تجاری را در بر می گیرد.
آنچه موضوع این نوشتار است تفاوت این دو دسته (کپی رایت و صنعتی) در ماهیت است:
افرینش های ادبی و هنری حامل یک پیام برای عموم هستند. به همین جهت با شخصیت پدید اورنده عجین بوده و قابل فصل نیز نمی باشد و این شخصیت [غالبا] مد نظر مخاطب است و به همین دلیل به ان اثر توجه می نماید.
این در اموال صنعتی صادق نبوده و برای مصرف کننده مهم نیست که کالا را چه کسی ساخته یا تولید و یا اختراع کرده است در این مورد مصرف کننده فقط به کیفیت کالا توجه دارد.
البته هر دوی انها می بایست در اجسام تجلی پیدا کنند تا قابل استفاده شوند. بر همه این افرینش ها حقوق اخلاقی و اقتصادی حکم فرماست و چون ایجاد آنها برای جامعه ارزشمند است مورد حمایت قانون قرار دارند.