مقدمه:
در بررسی ماهیت حقوق مالکیت فکری یکی از مواردی که مورد بررسی قرار می گیرد عناصر ملکیت می باشد که در مورد عناصر رابطه ملکیت سه عنصر دخالت دارند که عبارت است از : اول)جامع بودن ، دوم) انحصاری بودن و سوم) دائمی بودن.
در مورد عنصر دائمی بودن ملکیت بنابر نظر برخی از حقوقدانان منظور این است که ملکیت نسبت به شیء مملوک و نه نسبت به شخص مالک دائمی باشد. یعنی تا هنگامی که شیء باقی باشد، ملکیت باقی می ماند و این حق از میان نمی رود تا وقتی شیء از بین برود.(1)
حال بحثی که می توان در این جا مطرح کرد این است که آیا می توان ملکیت را به صورت موقت تصویر کرد یا خیر.
در پاسخ به این سوأل باید دانست که تصویر ملکیت موقت سه صورت دارد:
1. ملکیت در همان ابتدا برای مدت معینی اعتبار شود و بعد از گذشت مدت، خود به خود زایل گردد، بدون این که موضوع آن زایل شود. نتیجه سخن این است که بعد از زوال ملکیت، موضوع آن در زمره مباحات قرار می گیرد؛
2. ملکیت در مدت معینی برای مالکی باشد و پس از آن، ملکیت به مالک اول منتقل شود؛
3. ملکیت در مدت معینی برای مالک اعتبار شود و پس از آن به مالک دیگر (غیر وارث) منتقل گردد.(2)
یکی از نظریه های رقیبی که در مورد عنصر دائم بودن ملکیت در حقوق مالکیت فکری مطرح است عبارت است از اینکه عنصر دوام در مالکیت شرط نمی باشد و یکی از مصادیقی که در مورد عدم شرط بودن دوام در مالکیت مطرح می کنند قرارداد مالکیت زمانی است؛ اگرچه در مورد دائم بودن یا موقت بودن ملکیت در چنین عقدی میان حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد.
ما در این تحقیق درصدد بررسی شرط بودن عنصر دوام یا موقت بودن ملکیت در عقد مالکیت زمانی هستیم و در آخر اینکه در صورت اینکه قائل به موقت بودن ملکیت در عقد مالکیت زمانی هستیم با کدام از یک از سه صورتی که در بالا بیان شد منطبق خواهد بود.
تعریف مالکیت زمانی:
برای تایم شر تعاریف متعددی بیان شده است: مثلاً تایم شر یک حق است به صورت مشاعی با دیگران، برای سکونت در یک واحد از مجتمع برای یک دوره زمانی، براساس یک برنامه مدون و برای سالهای مشخصی.
تایم شر در بردارندهی مالکیتی است که از خرید دورهی مشخصی از زمان یا درصد مشخصی از استفادهی (یک محل اقامتی) در یک خانه یا منطقهی تفریحی حاصل میشود.(3)
در تعریف دیگری گفتهاند: مالکیت مشترک در زمان معین چه به صورت کوتاه مدت یا طویل المدت یا دائم.(4)
به طور کلی باید گفت در تایم شر حق برای خرید در استفاده از مال موضوع تایم شر که معمولاً یک ملک است ایجاد میگردد. اما این حق موقت است یعنی در محدوده زمانی مشخصی قابل اعمال است که در نتیجه از یک مال، تعداد افراد زیادی میتوانند استفاده کنند.
بررسی ماهیت تایم شر:
حقوقدانان برای بررسی ماهیت مالکیت زمانی معتقدند که برای انطباق این عمل حقوقی با یکی از عقود معینه چنانچه طرفین قصد داشته باشند از عین مال استفاده کننده قابل انطباق با یکی از عقود ناقله، از جمله عقد بیع می باشد و اگر فقط قصد استفاده از مال مدنظر باشد بدون اینکه طرفین بخواهند عین را واگذار کنند این نهاد حقوقی را با یکی از عقود اجاره یا عقد صلح منافع میتوان منطبق کرد.
اگر بخواهیم مالکیت زمانی را فرع بر عقد بیع دانسته و در واقع آن را نوعی بیع بدانیم، باید قرارداد انتقال مالکیت زمانی را این گونه تعریف کنیم که عبارت است از عقدی که ضمن آن مالکیت یک مال به طور موقت و متناوب برای چند سال محدود و مشخص به دیگری تملیک می شود. در واقع پس از عقد مالکیت زمانی، خریدار مالک عین است هر چند که این مالکیت در یک مدت زمانی خاص و معین امکان پذیر است و پس از پایان آن مدت مالکیت او نیز از بین میرود. در تطبیق بیع بر مالکیت زمانی 2 مسأله مهم وجود دارد که در صورت پاسخ به آنها پذیرش قرارداد و انتقال مالکیت زمانی به عنوان بیع با آثار و ویژگی های آن صحیح است و الا پذیرش آن ممکن نیست:
الف)اصلاً آیا مالکیت موقت مورد قبول است یا نه؟ چرا که ماهیت عقد بیع انتقال مالکیت است و ماهیت قراداد مالکیت زمانی موقت بودن، لذا در صورتی قرارداد مالکیت انتقال زمانی میتواند از مشتقات بیع به حساب آید که ما ایجاد مالکیت موقت را پذیرفته باشیم.(5) در پاسخ میتوان گفت: قواعد بیع، قواعد آمره نمیباشند و برخی از مصادیق آن را قانون مدنی نام برده است. اینکه بیع باید در قلمرو و محدوده بیع مصطلح و عرفی باشد قابل تأمل است. اما مسائل عرفی و مصطلح با گذشت زمان و ظهور نیازهای جدید تغییر پذیرند. البته با پذیرش این نکته که قواعد اساسی بیع همیشه باید رعایت شود.
Time- sharing نیز مالکیت موقت نیست. مالکیت مداوم است که هر ساله یا هر ماه در زمان معین، اتوماتیک وار تجدید میشود و میتواند صدها سال تداوم داشته و بعد از فوت مالک به ورثه نیز منتقل شود. خصوصیات دوام، مالکیت مطلق و انحصاری بودن آن مفهوم پیشین خود را از دست داده و در موارد زیادی تخصیص خورده است.(6) در واقع تایم شرینگ را مالکیت یک یا چند ساله در یک دوره از زمان نامیده اند و سندی که نوشته می شود صلح منفعت نام دارد.
اما منظور طرفین واگذاری قطعی می باشد. پس چه اشکالی دارد این را بیع بنامیم؟ اما اگر این تاسیس را بیع بدانیم مشکلی ایجاد نمیکند چون در واقع زمان آن همیشگی اما به صورت منقطع است و در خصوص مالکیت بایستی به طور ضمنی متعهد شد.(7)
ب)سوال دوم اینکه: آیا چنین مالکیتی قابل ایجاد در عالم اعتبار هست یا نه؟
بیع مفهومی عرفی است لذا در تبیین معنی و تشخیص مصداق بایستی به عرف رجوع کرد. آیت الله خویی در این زمینه میگوید: «بی تردید انشاء عقد بیع از حیث زمان مطلق است و بایع در عقد بیع ملکیتی مطلق و همیشگی را انشاء میکند». البته تعریفی که در خصوص بیع آمده مبادله عین در برابر مال است و هرگز بحث دوام به عنوان یکی از عناصر و مقتضیات عقد بیع مطرح نبوده است. از طرف دیگر مالکیت مفهومی است که دوام جزء ذات و ماهیت آن است اما همانطور که در بالا مطرح شد. خصوصیت دوام در خیلی جاها تخصیص خورده است. و به نظر میرسد بایستی قصد مشترک طرفین را در نظر گرفت که اگر مقصود بیع باشد، بیع دانستن آن ایرادی را به ذهن متبادر نمی کند.
آیا انجام قرارداد مالکیت زمانی، تحت عنوان صلح ممکن است یا نه؟ اگر صلح بر وی عین باشد، اثر آن انتقال مالکیت عین است و لذا نتیجه بیع می دهد و اگر بروی منافع اثر آن انتقال مالکیت منافع است و نتیجه اجاره را دارد. چون صلح عقد گسترده ای است شاید از این لحاظ که قابلیت ایجاد مالکیت موقت را داشته باشد، با مشکلی مواجه نباشیم اما دامنه گستردهی موضوعات صلح، در جایی تخصیص میخورد و آن جایی است که موضوع عقد مشروعیت نداشته باشد. در واقع همان مسأله ای که در بیع مطرح بود در این جا نیز مطرح است. و اگر قائل به امکان توقیت مالکیت باشیم به نظر میرسد بتوانیم مالکیت زمانی را تحت عنوان عقد صلح بررسی کنیم. از طرف دیگر در عقد صلح تسلط یا تملیکی انشاء نمی شود. اما قرارداد مالکیت زمانی صلح نیست چرا که آنچه در قرارداد انتقال مالکیت زمانی انشاء میشود مسلماً تساعم نیست بلکه اراده 2 طرف بر تملیک یا ایجاد حق انتفاع مستقر میشود.(8)
به نظر میرسد میتوان مالکیت زمانی را با عقد اجاره مطابقت داد. چرا که در عقد اجاره مالکیت منافع در مقطع مشخصی از زمان تملیک میشود. از طرف دیگر در قرارداد انتقال مالکیت زمانی خریدار برای مدت مشخصی از سال در طی سالهای معین صاحب حق می شود این مساله نیز مانع از مجهول ماندن مدت و بطلان عقد اجاره میشود. ضمن اینکه مالک منافع می تواند خود از عین استفاده کند یا آن را به دیگری تملیک کند. اجاره بها به طور نقد در ابتدا پرداخت میشود و ارزش افزوده در سالهای بعد از آن مالک منافع است. به نظر میرسد احکام خاص اجاره نیز مانند ضامن بودن مستأجر بعد از تعدی و تفریط در قرارداد انتقال مالکیت زمانی راه ندارد و احکام و قواعد حاکم بر روابط طرفین را توافقات آنها تعیین می کند نه مواد قانونی.
به نظر میرسد اجاره و صلح منافع در قرارداد مالکیت زمانی بیشتر بایستی در خصوص خدمات هتلداری و اجاره اتاق هتل مد نظر قرار گیرد.
شخصی که مالک عین است، مالکیت عین را به مشتریان واگذار نمی کند بلکه صرفاً منافع مورد نظر را به چند نفر از طریق عقد صلح واگذار می کند. این رویه در سالهای اخیر مورد استفاده شرکت نارنجستان زیبای شمال، قرار گرفته است. به نظر می رسد این عقد نیز بستر مناسبی برای مالکیت زمانی باشد چرا که مشکل زمانبندی در آن وجود ندارد و نسبت به عقد اجاره از انعطاف پذیری بالاتری برخوردار است و تعیین مدت به طور کامل و دقیق در آن لازم نیست ضمن اینکه دست طرفین برای تعیین قواعد حاکم بر روابط شان بازتر است.
هنوز در مورد ماهیت این عقد اتفاق نظر وجود ندارد و به عنوان یک قرار داد جدید التأسیس مطرح بوده اما انطباق آن با ماده 10 ق.م نیز بلا اشکال است. زیرا:
1- یک قرارداد خصوصی است.
2- هرگونه تصرفات و نقل و انتقال در اموال خصوصی صورت می گیرد.
3- قرارداد مذکور عقدی است نافذ و لازم.
4- شرایط مندرج در آن برخلاف قواعد آمره نیستند.
5- تعهدات و شرایط اعلام شده مورد قبول طرفین است.
6- تاکنون ماده یا حکم قانونی دیده نشده که چنین قراردادی را باطل اعلام نماید.(9)
اینکه دوام مالکیت جزء عناصر ملکیت نمی باشد و موقت بودن ملکیت نیز میسر است. یکی از مصادیق موقت بودن ملکیت همانطور که در بالا دیده شد می تواند عقد مالکیت زمانی باشد. در این صورت اگر منشأ اعتبار را اراده قانون گذار بدانیم، موقت بودن ملکیت با اشکال مواجه نیست؛ زیرا قانون گذار به لحاظ صلاحدید و رعایت برخی مصالح، ملکیت را از همان ابتدا موقت قرار داده است. اگرچه می توان این احتمال را نیز داد که مالکیت امر دائمی است ولیکن دوام آن در برخی حالات استثناء شده است. مثلا در مورد مالکیت فکری می توان گفت که خود مالکیت فکری اقتضای دوام را دارا می باشد ولی وجود برخی مصالح جمعی، ضرورت ها و مانند آن ها، جلوی اقتضای دوام ملکیت را می گیرد و آن را محدود می کند.(10)
منابع:
1. محمود حکمت نیا، مبانی مالکیت فکری، ص142
2. محمود حکمت نیا، مبانی مالکیت فکری، ص 145
3. احمد اصانلو، پایان نامه کارشناسی ارشد Time share ، دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، 85
4. فرید قدس گویا، مقاله مالکیت زمانی، مجله کانون وکلای دادگستری مرکز، دوره جدید، شماره 8، ص 7
5. احمد اصانلو، همان منبع، ص 62
6. پرویز نوین، سایت دادستانی کل
7. غلامعلی سیفی، جزوه درسی، دانشگاه شهید بهشتی، ص7، سال 85
8. احمد اصانلو، همان منبع، ص 68
9. پرویز نوین، همان منبع، ص 9
10. محمود حکمت نیا، مبانی مالکیت فکری، ص 173