موضوع :استفاده از عنوان تجاری یکسان با تقلب در فعالیت تجاری مشابه
حقایق پرونده :
استدلال دادگاه :
حکم دادگاه :
دادگاه خوانده را از استفاده از عبارت late of 107 strand منع می کند اما خوانده را از استفاده از نام خود (نام خواهان ) درتجارتش منع نمی کند و دعوای خواهان را در این مورد رد می کند (چنین دعوی را قابل طرح نمی داند )
مبنای حکم :
با توجه به رأی دادگاه شهرت و مدت استفاده هیچ حق ایجابی برای خواهان ایجاد نمی کند و مالکیت انحصاری بر نام تجاری ندارد.
عنوان: Lawson v The Bank of London 1856
موضوع: استفاده از نام تجاری دیگری، پسینگآف
حقایق پرونده:
• خواهان بانکی در لندن با عنوان «بانک لندن» تأسیس کرده است.
• وی هزینه زیادی برای راهاندازی بانک متحمل شده است.
• خواهان بر سردر همه دفاتر و سربرگها این نام را نصب کرده تا عموم مردم آن را ببینند.
• در آن زمان این تنها بانک با این عنوان بوده.
• معلوم نیست آیا خواهان فعالیت بانکی را هم آغاز کرده است یا خیر.
• خواهان تحت عنوان مذکور سود زیادی به دست میآورده است.
• خوانده بانکی تحت همین عنوان تأسیس کرده است.
• خواهان نتوانسته است به فعالیت بانکی خود ادامه دهد.
• ادعای خواهان این است که قصد خوانده فریب عموم و زیان به خواهان بوده و توقف کار بانکی خواهان به همین دلیل اتفاق افتاده است.
استدلالهای قاضی:
• مشخص نیست سبب اقامه دعوا برای خواهان وجود دارد یا خیر زیرا خواهان نگفته که آیا به فعالیت بانکی مشغول بوده است یا قصد شروع آن را داشته است. در واقع به نظر میرسد وی هنوز شروع به کار نکرده بوده. در این صورت ادعای ضرر و زیان هم منتفی است چون اساسا وی هنوز مشتری نداشته است. خواهان باید ثابت کند به حرفه بانکداری مشغول بوده و از فعل خوانده زیان دیده است زیرا دعوای پسینگ آف در جایی قابل طرح است که فعالیت تجاری تحت عنوان یا نام تجاری مورد نظر در حال انجام باشد.
• گفته شده خواهان نمیتواند علیه خواندهای که یک شرکت حقوقی است اقامه دعوا کند بلکه باید علیه شرکا اقامه دعوا کند زیرا شرکت مرتکب جنایت و خیانت (که نیازمند قصد است) نمیشود و تنها مرتکب تخلف (trespass) میشود. اما به دلیل آنچه گفته شد نوبت به طرح این موضوع و بررسی آن نمیرسد.
• خوانده با استناد به متن یک رأی (که میگوید «هر شرکت باید نامی داشته باشد و ماهیت این نام مانند نامی است که برای اشخاص حقیقی اعتبار میشود») مدعی است استفاده از نام دیگری مجاز است مگر به نقض علامت تجاری منجر شود. موضوع پروندههای علامت تجاری هم نامی است که ویژگی تمایزدهندگی دارد و بر روی کالاهای تقلبی استفاده شده و موجب جلب مشتریان دیگری شده است. اما در اینجا ادعای مشغول بودن به تجارت بانکداری و همچنین جذب متقلبانه مشتریان از سوی خواهان مطرح نشده است تا مسئله ذیل دعوای پسینگ آف و نام تجاری قرار گیرد.
حکم: چون خواهان هنوز بانکداری را شروع نکرده است و هیچ مشتری ای وجود نداشته، استفاده از نام بانک کسی را فریب نمیدهد و دعوای پسینگآف و تقلب قابل طرح نیست لذا دادخواست رد میشود.
ماهیت موضوع حمایت: ظاهرا ماهیت مورد حمایت از نظر دادگاه همان حقوق مصرفکننده است چون استدلال شده که جلب مشتری دیگری از طریق جعل عنوانی که برای یک تاجر یا شرکت جا افتاده است (پسینگآف) ممنوع است.
عنوان : "کنات" علیه "مرگان" درسال 1836
موضوع: استفاده از نام تجاری مشابه
خواهان: اقایه کنات دارنده شرکت حمل ونقل مسافر
خوانده: اقایه مرگان دارنده شرکت حمل ونقل مشابه
حقایق پرونده واستدلالات :
1ـ دستور منع استفاده خوانده از نام وعلامت تجاری مشابه در تاریخ 27 جولای صادر شده مبنی براینکه خوانده حق استفاده از هیچگونه نام وطرح وکلمه مشابه خواهان راندارد.
2- خواهان یک شرکت حمل ونقل مسافر داشته که از اتوبوس هایه جدید وباکیفیت استفاده میکرده و از نام"convenance company" و"londen conveyance company" که بزرگ رویه اتوبو س هایش نوشته بوده استفاده میکرده وبه سبب کیفیت وخدمات خوبی که ارائه میکرده شهرت خوبی بین مردم پیدا میکند.
3- خوانده باتاسیس شرکت حمل ونقل خود از نام مشابه شرکت کنات بر رویه اتوبوسهایش استفاده میکند به این صورت که از همان طراحی وکلماتی که رویه اتوبوس خواهان استفاده شده بود استفاده میکند البته فقط یک کلمه for خیلی کوچک وغیر قابل دید بین دوکلمه convenyance و company مینویسد و همچنین کلمه original را زیر کلمات بالا مینویسد که باعث تقلب بیشتری میشود( زیرا این کلمه بیان گر این مطلب است که شرکت اصلی و اوریجینال برایه او میباشد) و حتی لباسهایه مشابه راننده هایه خواهان استفاده میکندتا از کاملا شبیه اتوبوسهایه خواهان شوند.
4-مردم نیز به استفاده از اتوبوسهایه خواهان عادت کرده بودند وخوانده نیز درصدد بدست اوردن متقلبانه مشتریان خواهان بوده ولذا ازاین طراحی کاملا مشابه استفاده کرده است.
5 - در 10 اوت یک اعتراضی میشود تا دستور منع استفاده را فسخ کند واقایان "کیندرسلی" و "برد"از این اعتراض حمایت میکنندو ادعایه اولشان این بوده که خواهان طبق قانون پارلمان عمل نکرده است که بر طبق این قانون باید مالکین شرکت تقتضایه ثبت شرکت و نام انرابدهندونام انها در پروانه نوشته شود واستفاده عملی کافی نیست و به چند پرونده مشابه نیز استناد میکنند
ادعایه دومشان این است که استفاده از این نامها انحصار نمی اورد وکاهش سود او بخاطر رقابتی شدن این فعالیت است ودادگاه هم درصدد ممانعت در راه تجارت سالم نیست
6-اقایه کیندرسی در پاسخ به این استدلالات وحمایت از خواهان میگوید:سوال اول این است که ایا خواهان حق استفاده و پیگیری از علامت تجاری خودرادارد یاخیر ؟ که در پاسخ میگوید باصرف نظر از تمام مدارک خواهان طبق پروانه حق استفاده وپیگیری از علامت تجاری خود را دارد.
سوال دوم ایاخوانده میتواند استفاده متقلیلنه کند از علامت تجاری خواهان؟ میگوبد خیر خوانده حق ندارد سود منصفانه خواهان را کم کند و اورا از مشتریان خودش محروم کند و خواهان حق دارداز سوء استفاده خوانده جلوگیری کند.
حکم: همان حکم قبلی تایید شد که عبارات بود از ممنوعیت خوانده از استفاده از هرگونه نام و طرح وعلامت مشابه خواهان.
مبنای حکم: حمایت از حقوق استفاده کنندگان از خدمات و حمایت از کار وتلاش خواهان در برابر استفاده متقلبانه خوانده.
نام پرونده :LAWSON v. BANK of LONDON 1856
حقایق پرونده:
خواهان اولین شخصی بوده که در شهر لندن بانکی به عنوان «بانک لندن» تأسیس می کند و برای تأسیس آن هزینه هنگفتی را متحمل می شود. او نام بانک را در صفحه برنجی درج کرده اطلاعیه ای با نام بانک در بین مردم منتشر می کند و این نام را در دفاتر (شعبات) بانک خود استفاده می کند . لذا بانک ذکر شده عموماً با این نام شناخته شده است. همچنین این بانک تنها بانکی بوده که بدین نام و سبک وجود داشته است. او در این شغل جا افتاده و سود و منفعت زیادی کسب کرده بود.
خواهان ادعا می کند خواندگان به طور غیرقانونی، زیانبار،خدعه آمیز و متقلبانه ... و بدون مجوز و رضایت او، اقدام به تأسیس بانک دیگری در همان شهر و تحت همان نام، سبک و عنوان بانک لندن تأسیس و وانمود کرده اند که همان بانک خواهان هستند و به طور غیر قانونی و متقلبانه به انجام تجارت بانک ذکر شده اقدام کرده اند. خواهان همچنین مدعی است ادامه تجارتش با مشکل مواجه شده و از سود و منفعت هایی که کسب می کرده محروم شده چون خواندگان باعث شده اند که بعضی از افراد چنین تصور کنند که بانک خواندگان همان بانک خواهان است. او ادعای 500 لیره خسارت کرد.
خوانده اعتراض می کند به این دادخواست که ؛ یک شرکت نمی تواند به این سبب اقامه دعوا کند و دادخواست صحیح نیست. خواندگان یک شخص حقوقی هستند که یا با قانون پارلمان باید تشکیل شوند یا توسط اساسنامه. نام شرکت جزء ذات آن می باشد و توسط قدرتی که آن را بوجود آورده است داده می شود.
استدلال و مستندات قاضی:
1 - دادخواست سبب اقامه دعوا را مشخص نمی کند،
2 - ذینفع بودن خواهان را برای دریافت خسارت (مالکیت بر علامت تجاری) مشخص نمی کند.
3 - همچنین اینکه خواهان تاکنون به چه نوع تجارت بانکداری (مثلاً صرافی،حساب پس انداز و...) مشغول بوده است را مشخص نکرده است.
4 - خواهان شخص مناسبی برای اقامه دعوا (دریافت خسارت) نیست، چرا که خود خواهان زیان ندیده، آنکه زیان دیده بانک لندن است.
حکم نهایی: با توجه به استدلال های بالا و عدم وجود حق مالکیت انحصاری خواهان بر علامت مورد بحث دعوای خواهان رد شد و او ذینفع شناخته نشد.
ماهیت علامت: این پرونده قبل از تصویب قانون علائم تجاری مصوب 1881 مطرح بوده و و با توجه به رأی دادگاه هیچ حق ایجابی برای خواهان ایجاد نمی شود و مالکیت انحصاری بر نام و علامت تجاری ندارد.
نام پرونده : New York & Rosendale Cement Co. v. Coplay Cement Co. 1890
موضوع پرونده : اختلاف بر سر استفاده از نام شهر توسط دو شرکت سیمان سازی
دادگاه : دادگاه بخش منطقه شرقی پنسیلوانیا
حقایق پرونده:
ـ خواهان از نام " Anchor Rosendale cement " برای تولید و عرضه سیمان تولیدشده در شهر "Rosendale" در ایالت New York استفاده می کند.
ـ در این شهر معادن سنگ سیمان زیادی وجود داشته و در آن تولیدکننده های دیگری هم مشغول به فعالیت هستند که برخی از همین نام استفاده میکنند.
ـ خوانده هم از نام "Rosendale" برای توصیف و تولید و عرضه سیمان خود که در شهر و ایالت دیگری تولید میشود استفاده کرده است.
ـ خواهان مدعی است چون خوانده به ناحق برای سیمانی که در ایالت دیگری استخراج و تولید میشود از نام "Rosendale" استفاده کرده موجب زیان به فروش وی شده است.
ـ خوانده مدعی است با توجه به کاربردهای نام سیمان "Rosendale" و ذهنیت مشتریان، این نام تنها نشاندهنده مبدأ کالا نیست و به یک عبارت ژنریک تبدیل شده است که برای مشخص کردن سیمان معمولی امریکایی در برابر سیمان باکیفیتتری با عنوان سیمان "Portland" بهکار میرود.
استدلال:
بهطور کلی هر عملی که مشتمل بر تقلب و جعل باشد ممنوع است.
عمل خوانده هم با شرایطی ممکن است مصداق رقابت غیرمنصفانه تلقی شود.
اما باید توجه کرد به طور مطلق ادعای خوانده برای منع استفاده از نام شهرها پذیرفته نیست و الا باید هر تولید کننده ظروف چینی با این استدلال که ظروف را خارج از چین تولید میکند از بهکار بردن این نام منع شود. یا هر تاجری که کتان ایرلندی میفروشد از سوی تاجران ایرلندی منع شود.
قاعده این است که هر گاه حق مالکیت بر یک علامت یا نام تجاری اثبات نشود تنها کسانی که فریب خورده باشند حق دارند برای استفاده از یک نام یا علامت ادعای جبران کنند. مطابق اصول حقوقی هیچ کس نمیتواند از طریق شکایت خصوصی علیه یک امر عمومی اقدام کند. اگرچه چنین نتیجهای در بحث نام یا علامت تجاری ممکن است خوشایند نباشد ولی این خلأ قانونی باید توسط قانونگذار جبران شود. در اینجا هم اثبات اینکه خواهان حق استفاده از نام شهرو مذکور را دارد یا اینکه برخی خریداران ممکن است فریب نام محصول خوانده را بخورند کافی نیست بلکه باید اثبات کند که مالک انحصاری نام مورد نظر است.
حکم:
به دلیل عدم وجود حق مالکیت انحصاری خواهان در نام مورد بحث دعوای خواهان رد میشود.
ماهیت علامت:
این پرونده پس از قانون علائم تجاری مصوب 1881 تشکیل شده و این قانون با پیش بینی نظام ثبت علامت ماهیت ایجابی برای علامت را به رسمیت شناخته. بنابراین و با توجه به رأی مورد نظر بهنظر میرسد دادگاه معتقد است با استفاده عملی از علامت یا نام تجاری تحت شرایطی مالکیت انحصاری بر آن خواهد یافت و دیگران از بهکاربردن آن در تجارت منع میشوند.
برداشتهای غلط: چند مطلب که از متن برداشت شده ولی غلط است یا عکس آن بیان شده این موارد است:
سنگ معدن استفاده شده توسط خوانده هم همان سنگ های معدن شهر "Rosendale" است؛
اینکه خوانده مدعی است نام سیمان "Rosendale" فقط یک اهمیت و اعتبار محلی دارد و کاربرد آن نیز محلی است؛
در این موارد به نظر میرسد که آشفتگی قضایی وجود دارد.
کسی نمی تواند برای منفعت خود ضرر به عموم بزند، بنابر این او ضرر می بیند مگر اینکه آن ضرر یک ویژگی خاص و متفاوت از جایی که توسط عموم تهیه میشود را داشته باشد.
نام پرونده :
New York & Rosendale Cement Co. v. Coplay Cement Co. 1890
موضوع پرونده :
اختلاف بر سر استفاده از یک نام توسط دو شرکت سیمان سازی
دادگاه :
دادگاه بخش منطقه شرقی پنسیلوانیا
حقایق پرونده :
یک دادخواست داده شده است تا از استفاده از نام "Rosendale cement" توسط خوانده جلوگیری شود. به این صورت که شاکیان از نام "Rosendale" برای تولید و عرضه سیمان که در شهر "Rosendale" در ایالت New York قرار دارد استفاده می کرده اند. در آنجا معادن سنگ سیمان گسترده ای وجود داشته و در آن گروه های مختلف دیگری هم مشغول به فعالیت هستند. شاکیان ادعا کرده اند که متهمان از نام "Rosendale" آنها برای توصیف و تولید و عرضه سیمانشان استفاده کرده اندو خواهان محاسبه خسارت های وارد شده به آنها و سود هایی که به متهمان از طریق استعمال چنین نامی رسیده است می باشند. متهمان سیمان ملقب به "Rosendale" را در شهر دیگری تولید می کرده اند ولی می توان گفت که سنگ معدن استفاده شده توسط آنها هم همان سنگ های معدن شهر "Rosendale" است که بعضی از این معادن از حدود نیم قرن پیش مورد بهره برداری قرار گرفته اند اما شاکیان عملیات بهره برداری خود را از سال 1872 شروع کرده اند. به طور کلی سیمان های ساخته شده در آن منطقه و اطراف آن به سیمان "Rosendale" مشهور است. اما شاکیان مدعی هستند که هر چند می شده از این نام برای آن منطقه و اطراف آن استفاده کرده و توسط متهم ها و دیگران به بازار عرضه کرد ولی متهم ها نباید سیمان خود را به این نام تولید و عرضه می کرده اند. شاکیان ادعا میکنند که حق انحصاری نسبت به نام آن سیمان ندارند اما آنها اصرار دارند که یک حقی جهت استفاده از آن را دارا می باشند و این عمل آنها باعث افزایش قیمت سیمان در بازار است و در مقابل متهم ها مدعی بودند که نام سیمان "Rosendale" فقط یک اهمیت و اعتبار محلی داردو کاربرد آن نیز محلی است که می تواند حتی یک اصطلاح عمومی باشدبرای استفاده از یک نام یا نشان عمومی یا طبقه بندی سیمان و در هر صورت این همان سیمان طبیعی آمریکاست. آنها معتقد بودند درجه و طبقه بندی سیمان همانند سیمان پورتلند است. این سیمان به نام آن محل شناخته شده بود. چون در آنجا تولید نیز می شد. بر روی این مسئله جنجالی توسط طرفین دلایل زیادی ارائه شده بود. اما مواردی از جمله شواهد و گواهان وجود دارد که ضرورت بررسی دقیق تر این مورد را بر طرف میکند. هر چند که تصدیق می شود نام سیمان "Rosendale" به وسیله عموم استفاده می شده و همانند علامتی برای آن محل است. برای جایی که سیمان از آنجا ساخته شده ولی مته آن را به صورت غیر واقعی به این نام خوانده است. این سوال هنوز باقی است که آیا این عمل باید تحت تعقیب قرار گیرد یا خیر؟ آیا چنین عملی برای دستگاه قضایی پر هزینه نخواهد بود. در این موارد به نظر میرسد که آشفتگی قضایی وجود دارد. مخصوصا در موارد و دعاوی که یک ضرر و زیان عمده به یک علامت تجاری یا قسمتی از آن و یا نام تجاری و یا به یک شیوه فروش کالا به صورت مستدل وارد نشده باشد. قانون در اینجا مسائل متعددی را آورده است کسی نمی تواند برای منفعت خود ضرر به عموم بزند، بنابر این او ضرر می بیند مگر اینکه آن ضرر یک ویژگی خاص و متفاوت از جایی که توسط عموم تهیه میشود را داشته باشد. این صدای رسای قانون کامن لاست!
حکم و استدلال های قاضی :
این لایحه که خوانده ها از نام "Rosendale" به منظور کسب منفعت و سود و وارد کردن خسارت استفاده کرده است، توسط دادگاه رد میشود. در مورد طرح شکایت علیه آنها در مورد فروش سیمان نیز دلیلی مبنی بر گناه کار بودن آنها وجود ندارد. بر اساس نظر دادگاه اگر کسی بخواهد از عمل دیگری نسبت به علامت یا نام تجاری یا شهرت کسب و کار جلوگیری کند، باید حق مالکیت یا انحصاری خود را مستندا نشان دهد تا اینکه بگوید حق انحصاری دارد خواه به تنهایی یا با شرکت دیگران هر چند که احتمالا بعضی از مردم در استفاده از این نام فریب بخورند. در این موارد نمی شود و نباید به صورت کلی نظر داد، ما در اینجا به اصول کلی حقوقی که بعضا اشاره شد و صحیح به نظر می رسد تاکید می کنیم آن هم در مواردی که قابلیت اجرایی دارد و به همین دلایل این دعوا رد می شود.
عنوان: دعوای شرکت کانال علیه کلارک (1871)
در دادگاه عالی آمریکا - تجدید نظر از رأی دادگاه بخش منطقه جنوبی نیویورک
خلاصه پرونده :
شرکتی به استخراج ذغال می پردازد و از نام محل برای خود استفاده می کند.بعد از چندسال شخص دیگری بنام شرکت که ثبت نشده بود و با استفاده از نام همان محل به استخراج می پردازد. این شخص محصول خود را با قیمتی پایین تر به بازار عرضه می کرد و همین امر باعث شد که بتواند در مدت زمان کوتاهی قسمتی از بازار را در دست بگیرد و چون این نام انتخابی برای سیمان قبلا توسط تولید کنندکان مطرح و شهرت پیدا کرده بود این باعث نوعی استفاده از ان نام می شود .شرکت به استناد اینکه این نوع استفاده باعث لطمه به اعتبار و فروش انها شده خواستا پرداخت غرامت و جلوگیری از اقدام انرا می نماید. دادگاه پس از رسیدگی و استدلال دعوای انهارا رد می نماید.بدلیل اینکه شرکت نام ان منطقه را بنام خود ثبت نکرده بوده و این نام علامت تجاری ان شرکت محسوب نمی شود دادگاه ان لایحه را رد کرد.هر چند انها اولین تولید کنندگان بودند و باعث شهرت منطقه شده بودند اما این منطقه قبلا هم به این نام نامیده می شده.
الف- حقایق پرونده :
1- هیچ کس نمیتواند از نام و علایم تجاری دیگری استفاده نماید این حق انحصاری صاحب علامت است. واقعیت این است که اگر کسی از نامی استفاده نماید و قصد تقلب هم نداشته باشد و مردم به این واسطه فریب خورند استفاده کننده از ان نام وعلامت مجازات نمی شود.خصوصا اگر ان نام عمومی بوده ویا نام منطقه یا محلی باشد.به همین دلیل کسی مقصر نبوده و مجاز نمی شود . 2- اگر کسی از نام اختصاصی یک منطقه یا محلی استفاده نمایدو انرا نام یا علامت تجاری خود قرار دهد.در صورت استفاده و انحصار ان برای خود هر چند در بلند مدت باشد و یا باعث شهرت مضاعف ان شود این برای او حقی که مورد حمایت قرار گیرد ایجاد نمی کند.همچنانکه در این پرونده شرکت نتواست کلارک را در دادگاه بواسطه استفاده از نام محل استفاده شده توسط شرکت محکوم نماید. 3 - هر چند احیا و شهرت ان منطقه نتیجه عمل شرکت بود این امر دلیل عدم استفاده دیکران نمی شود.
ب - استدلال و مستندات قاضی
1 – متهم دغال خود را با نام ان محل به فروش می رسانده ولی دلیلی وجود ندارد که با نام شرکت شاکیان بوده باشد در اصل متهم با استفاده از تبلیغات توانسته به فروش بالا دست پیدا کند.
2- هر چند این عمل باعث فریب و یا گمراهی مشتریان می شود ولی چون ادعای دروغ و نادرستی را بیان نکرده بوده دادگاه نمی تواند او را محکوم نماید.
3 – ادعای شاکیان مبنی بر کاهش نیز نمی تواند بدلیل تقصیر متهمین باشد این به این دلیل است که انها تنها تولید کنندگان ذغال نبودند.
4 – هیچ کس نمی تواند برای حفاظت از علامت تجاری خود مانع دیکران از استفاده از علامتی برای کالای مشابه ان کالا شود در صورت پذیرش ان رقابت لطمه می بیند.
5 – کسی نمی تواند با اتخاذ یک نام عمومی مربوط به منشا کالا و انحصار ان برای خودانرا نشانه کیفیت کالای خود بداند و مانع استفاده دیگران شود.
6 - بدلیل اینکه شرکت نام ان منطقه را بنام خود ثبت نکرده بوده و این نام علامت تجاری ان شرکت محسوب نمی شود دادگاه ان لایحه را رد کرد.هر چند انها اولین تولید کنندگان بودند و باعث شهرت منطقه شده بودند اما این منطقه قبلا هم به این نام نامیده می شده.
ه – حکم نهایی:
نهایت دادگاه درخواست شرکت را با توجه به استدلالهای پرونده رد می نماید و برای خواهان بدلیل نبود مدارک حقی را به رسمیت نمی شناسد.
ج – مبنای قاضی در حمایت از علامت:
علامت ایجاد حقی برای مالک ان میکند .و استفاده دیگران فقط با اجازه مالک اصلی مجاز است.چون این حق شهرتی برای مالک ان می کند.
د – تعریف علامت:
1 – علامت باید منحصر به فرد باشد. 2 – علامت باید نام و یا ترکیبی از کلمات باشد. 3 – علامت نباید طوری طراحی شود که باعث فریب مردم شود. 4 – علامت باید حقیقت امری را بیان نماید. 5 – علامتی که از نام طبیعی منطقه یا محلی گرفته شده باشد نمی تواند انحصاری اولین استفاده کننده از ان باشد.
نام پرونده : United States v. Roche 1879
خلاصه پرونده:
بخش اول :
دادگاهی حکمی بر علیه خوانده صادره کرده است مبنی بر اینکه ایشان هیچ گونه حقی برای اینکه از علامت تجاری شخص خواهان استفاده(تقلید) کند دارا نمی باشد بدین نحو که در مارک یا علامت تجاری خود از هرگونه کلمات بارز و متمایز کننده به کار برده شده در علامت شخص خواهان استفاده کند.
هم چنین برای صدور چنین حکمی قاضی این مسئله را نیز در نظر گرفته است که علامتی که به توسط شخص خوانده مورد استفاده قرار گرفته است حتی یک خریدار محتاط و دقیق را هم فریب می دهد به گونه ای که آن شخص خریدار تصور می کند که این علامت شرکت خواهان(Best Brewing Company) می باشد.
بخش دوم :
دیوان عالی کشور آمریکا در رأیی قانون علامت تجاری ای که به توسط کنگره تصویب شده بود را خلاف قانون اساسی می داند و حکم به از درجه اعتبار ساقط بودن این قانون می دهد حال این مسئله مطرح می شود که آیا از درجه اعتبار ساقط شدن قانون علامت تجاری موجب نقض حکم صادر شده بر علیه خوانده نیز می شود یا خیر؟
پاسخ: در اینجا این پاسخ داده شده است که حکم صادر شده علیه خوانده بر اساس قوانین موضوعه نبوده است که با لغو شدن قانون علامت تجاری چنین حکمی نیز لغو شود بلکه مبنای رأی صادر شده به نفع خواهان بر اساس قواعد کامن لا بوده است.
حق مالک علامت تجاری برای استفاده انحصاری از آن و حمایت از آن و اجرای حق انحصاری خود به توسط کامن لا به رسمیت شناخته شده است و قواعد کامن لا مستقل از قوانین موضوعه می باشد.
دیوان عالی کشور نیز در این باره نظری می دهد که این نظر عبارت است از اینکه حق بر علامت تجاری برای آنکه مورد پذیرش و استفاده قرار گیرد عبارت است از یک علامت یا وسیله ای که برای تشخیص کالاها و اموال ساخته یا فروخته می شود به توسط شخصی که صاحب علامت است، و این حق موجب محرومیت استفاده از آن علامت به توسط دیگر اشخاص می شود، این چنین حقی به توسط حقوق کامن لا یا دادگاه سلطنتی انگلستان، و توسط قوانین موضوعه برخی از کشورها به رسمیت شناخته شده است. این مالکیت و حق استفاده انحصاری از آن چیزی نیست که به وسیله قانون وضع شده به توسط کنگره ایجاد شده باشد و همچنین بستگی به این ندارد که آن قانون در حال حاضر قابلیت اجرا دارد یا نه(ضمانت اجرا دارد یا نه).
حقایق پرونده :
1- دیوان عالی کشور آمریکا حکمی صادر کرد مبنی بر اینکه قانون علامت تجاری که توسط کنگره به تصویب رسیده است خلاف قانون اساسی و از درجه اعتبار ساقط می باشد،
2- اعتبار و قوه(نیروی) قاهره حکم صادر شده به توسط دیوان عالی کشور آمریکا بر آنچه مورد استفاده قرار گرفته است به وسیله خوانده دارای یک مارک خاص یا علامت تجاری تأثیری نمی گذارد.
3- به نظر می رسد حکم(دستور) مناسب در اینجا این است که گفته شود حکم داده شده بر علیه خوانده بر اساس قوانین موضوعه نیست بلکه براساس حقوق عرفی که در جریان است می باشد.
4- حق صاحب علامت تجاری برای استفاده انحصاری از آن، و حمایت و اجرای حق انحصاری خود به توسط رویه دادگاه سلطنتی و هم چنین حقوق عرفی (کامن لا) به رسمیت شناخته شده است و مستقل از قوانین موضوعه هستند.
5- توسط شخص خوانده استفاده شده است از علامتی که دارای کلمات بارز و متمایزکننده علامت خواهان بوده است.
حکم دادگاه :
از تاریخ صدور این حکم به صورت دائمی جلوگیری می شود از شخص خوانده از استفاده کردن از علامت تجاری خاصی که چسبانده می شود بر روی بطری های تولیدی آب جو. بنابر این حکم شخص خوانده هیچ گونه حقی ندارد برای اینکه از علامت تجاری شخص خواهان تقلید(کپی) کند بدین نحو که در مارک یا علامت تجاری خود استفاده کند از هرگونه کلمات بارز و متمایز کننده به کار برده شده در علامت شخص خواهان.
به توسط شخص خوانده استفاده شده است از علامتی که دارای این کلمات بوده است، و در قضاوت ما، محاسبه شد که به واسطه چنین علامتی حتی یک خریدار محتاط و دقیق نیز فریب می خورد.
استدلال قاضی :
1-حکم صادر شده بر علیه خوانده براساس قوانین موضوعه نبوده است بلکه فرمان (حکم) دادگاه سلطنتی دستاوردش حمایت و اجرای حق مالکیت انحصاری خواهان در مورد 876 علامت تجاری خود به عنوان حقی که در کامن لا (حقوق عرفی) شناخته شده است بوده است. این استدلال در جواب مسئله ای مطرح شد مبنی بر اینکه به نظر می رسد که دیوان عالی کشور آمریکا حکم داده است که اجرای قانون کنگره در مورد موضوع علامت تجاری مخالف با قانون اساسی و از درجه اعتبار ساقط می باشد و حکم صادر شده توسط دیوان عالی کشور دلالت بر بطلان قانون مذکور دارد و لذا خوانده التزامی ندارد که از چنین قانونی اطاعت کند.
2-در رسیدگی قاضی این موضوع محاسبه شده است که به واسطه چنین علامتی حتی یک خریدار محتاط و دقیق نیز فریب می خورد.
3- یکی دیگر از مسائلی که مورد تأکید واقع شد این بود که مارک یا علامت تجاری که در حال حاضر به توسط شخص خوانده به کار گرفته شده است شباهت نزدیکی ندارد به علامتی که به توسط شخص خواهان به کار گرفته شده که در حکم آن(علامت به کار برده شده توسط خوانده) را موجب فریب دادن یک فرد با در نظر گرفتن احتیاط معمول دانسته است ولیکن این نظر حتی اگر قابل استماع نیز باشد ولیکن دیر مطرح شده است.
4- شخص خوانده باید اقدام به استفاده کردن از علامتی کند که به هیچ وجه در آن علامت کلمات Best Brewing Company وجود نداشته باشد.
نظر دیوان عالی کشور:
حق(علامت تجاری) برای مورد پذیرش واقع شدن و مورد استفاده قرار گرفتن، یک علامت یا وسیله ای است برای تشخیص کالاها و اموال که ساخته می شود یا فروخته می شود به توسط شخصی که صاحب علامت است، و این حق موجب محرومیت استفاده از آن علامت به توسط دیگر اشخاص می شود، این چنین حقی به رسمیت شناخته شده است به توسط حقوق کامن لا (حقوق عرفی) یا دادگاه سلطنتی انگلستان، و توسط قوانین موضوعه برخی از کشورها. این حق مالکیت پوشش می دهد خساراتی را که ممکن است به توسط عملی که در قانون بیان شده است باشد و در صورت نقض این حق دادگاه بنابر عدل و انصاف دستور به جبران حق نقض شده نیز می دهد. این مالکیت و حق استفاده انحصاری از آن چیزی نیست که به وسیله قانون وضع شده به توسط کنگره به وجود آمده باشد(یا ایجاد شده باشد) و هم چنین بستگی به این ندارد که آن قانون در حال حاضر قابلیت اجرا دارد یا نه(ضمانت اجرا دارد یا نه).
ماهیت علامت مورد حمایت :
ماهیت علامت مورد حمایت علامت تجاری می باشد.
مبنای حمایت :
قاضی پرونده در استدلال خود بیان کرده است که در بررسی استفاده خوانده از علامت خواهان در نظر گرفته شده است این مورد که با استفاده علامت خواهان به توسط خوانده حتی یک خریدار محتاط و دقیق نیز فریب می خورد پس می توان نتیجتا گفت که مبنای حمایت ، حمایت از حقوق مصرف کنندگان بوده است.
نام پرونده: [تجدیدنظر در حکم پرونده] FARINA v. SILVERLOCK 1856
موضوع پرونده : چاپ و فروش علامت تجاری خواهان [به فروشندگان ادکلنهای تولیدی خواهان] به توسط خوانده بر روی ادکلن های خود
تجدیدنظرخواه: Silverlock
تجدیدنظرخوانده: Johann Maria
(خواهان اصلی: Johann Maria Farina / خوانده اصلی: H. Silverlock )
حکم :
قاضی پرونده [حکم بدوی مبنی بر] شخص خوانده را به ممنوعیت دائمی از چاپ یا فروش یا در معرض فروش قرار دادن یا خریدن (تحصیل کردن) برای چاپ یا فروش هر علامتی که شباهت با علامتی که به توسط شخص خواهان داشته باشد [نقض کرده و حکم به برائت خوانده صادر کرده است.] یا آنکه آن علامت صرفا با رنگی متفاوت از علامت خواهان باشد محکوم نمود.
ادعاهای شخص خواهان :
شخص خواهان به وسیله لایحه خود ادعا کرده است که ایشان صاحب یه راز ارزشمندی در ساخت ادکلن های خود می باشد و به منظور تمایز ادکلن خود از دیگر ادکلن های موجود در بازار یک علامت ویژه منحصر به خود را ابداع کرده است که بر روی شیشه های ادکلن خود هک کرده است و شخص خوانده این علامت رو مورد کپی برداری (جعل) قرار داده است و بدین وسیله ادکلن های زیادی را با علامت وی تولید کرده است که یا دقیقا مثل علامت ایشان بوده است یا صرفا با کمی متفاوت از علامت وی و بدین نحو ادکلان ها را به فروش رسانیده است که این امر موجب ضرر بسیاری برای ایشان شده است.
درخواست خواهان :
شخص خواهان به وسیله لایحه خود درخواست ضرر و زیانی که به وسیله چاپ و فروش علامت خود به وسیله خوانده شده است را کرده است.
استدلال قاضی :
1- حق قانونی که در این پرونده برای شخص خواهان شناخته شده است عبارت است از حقی که بواسطه دارا بودن یک علامت تجاری خاص که برای کالایی معین ابداع شده است می باشد.
2- این حق نمی تواند به مانند [عنوان] حق کپی رایت به نحو کامل مورد توصیف قرار بگیرد.
3- این حق در واقع حقی است که صرفا برای شخص خواهان وجود دارد و این حق صرفا زمانی می تواند مورد اعمال قرار گیرد که مورد نقض قرار بگیرد.
4- این حق، حقی است که برای هر شخصی که دارای علامت تجاری خاصی باشد که بر روی کالاها و محصولات خود هک کرده باشد وجود دارد و شخص بواسطه اعمال حق خود جلوگیری میکند از اینکه دیگران کالاهای خود را با علامت او به فروش رسانند [تا مردم را گمراه سازند و به دارنده علامت خسارت وارد کنند.]
5- اعمال این حق هم چنین موجب جلوگیری کردن از مورد فریب قرار گرفتن مردم و مورد ضرر و زیان واقع شدن شخص صاحب علامت تجاری خاص می شود.
[5. اصلی که در این موارد باید اعمال شود: هر کس که شکلی از بیان اختصاص کالاها به خود را اتخاذ کرده باشد حق دارد بگوید دیگران نباید علامت تجاری وی را سرقت کرده و به مشتریان القا کنند کالاها آنها همان کالای اصلی است.]
[6. چون برچسب یا علامت متعلق به خواهان دارای کپیرایت نیست، کپیبرداری و تکثیر صرف از آن ممنوع نیست و کاری که خوانده کرده هم صرفا تکثیر برچسب بوده است.]
[7. خوانده صرفا برچسب را در تیراژ بالا تکثیر کرده و روی هیچ کالایی استفاده نکرده است پس هیچ مشتری ای از سوی وی فریب نخورده است. کافی است استفاده مشروعی غیر از بهکاربردن برچسب بر روی کالاهای جعلی قابل تصور باشد. خود خوانده هم استدلال کرده است که خیلی از توزیع کنندگان ادکلن خواهان ممکن است نیاز به تعویض برچسب پیدا کنند و از همین رو آن را تکثیر کرده است.]
[8. بسیار جای تعجب است که قاضی بدوی معتقد است: اگر شخصی چیزی را برای هدفی مشروع بفروشد و آن چیز دارای کاربرد نامشروع نیز باشد، نمیتواند به این گفته اکتفا کند که هدف من کاربرد مشروع آن است بلکه باید اثبات کند که برای هدف نامشروع بهکار نمیرود. این استدلال بهطور مطلق درست نیست. برای نمونه در اینجا مشتریان زیادی هستند که استفاده مشروع از برچسب دارند و حکم به ضبط یا نابودی آنچه خوانده تا کنون تولید کرده است عادلانه نیست.]
[9. اگر نقض حق خواهان و تقلب از طریق فروش یک کالای جعلی وجود داشت این دادگاه باید آن را منع کند و استفاده نامشروع از علامت را متوقف کند اما حکم قاضی بدوی استفاده مشروع را نیز متوقف میکند.]
حقایق پرونده :
1- خواهان پرونده (Farina) سازنده اصلی (واقعی) نوعی ادکلن (Eau-de-Cologne) می باشد.
2- بنابر آنچه خواهان گفته است ایشان از سال 1832 به وسیله علامت تجاری خاص خود و طراحی مختص خود که با نام "Johann Mark Farina gegeniiber dem Jiilichs Platz" می باشد در سراسر اروپا شناخته شده است و این شیوه ای بوده است که شخص خواهان در مورد ادکلن های خود به کار برده است.
3- شخص خوانده [صاحب یک چاپخانه است که] علامت تجاری او را مورد چاپ و فروش قرار داده است یا دقیقا به مانند علامت تجاری خواهان یا صرفا با رنگی متفاوت [کمی تفاوت] از علامت خواهان.
[4. خوانده تنها برچسب علامت تجاری را چاپ کرده است ولی آن را بر روی هیچ کالایی بهکار نبرده است.]
[5. فروشندگان و توزیعکنندگان ادکلن گاه به دلیل خراب شدن بستهبندی ادکلنها به تعویض برچسب روی آن نیازمندند و خوانده چاپ برچسبها را برای این منظور میداند.]
ماهیت علامت مورد حمایت :
قاضی پرونده ماهیت علامت را علامت تجاری می داند.
مبنای حمایت :
مبنای حمایت در این پرونده این است که دادگاه در این جا حمایت از علامت تجاری را می پذیرد و معتقد است که هر کسی که دارای علامت تجاری خاص برای کالای معینی باشد دارای این حق است که جلوگیری کند از دیگران در استفاده از علامت او و همچنین [تا] با اعمال این حق از فریب خوردن مردم نیز جلوگیری خواهد شد. [کند بنابراین مبنا جلوگیری از فریب و حمایت مصرف کننده است.]
پرونده Black well برعلیه Armisted سال 1872به
دادگاه : ایالت ویرجینیا
موضوع:استفاده از علامت تجاری کاخانه تنباکو توسط کاخانه مشابه واستفاده از نام جغرافیایی durham
خواهان :اقایه بلک ول صاحب کارخانه تنباکو بانام Gennuine durham smoking tobacco
خوانده: اقایه ارمیستد صاحب کارخانه Beast espanish flavord durham
حکم: قاضی پرونده با رد ادعاهای خوانده مبنی بر:
1سابقه استفاده ازاین علامت یعنی قبل از سال1860 که خواهان ادعامیکند
2 بی شباهت بودن علامت اوبا علامت خواهان
3 متقلبانه و نمایشی بودن اظهارات خواهان
حکم به نفع خواهان کرده و خوانده رااز استفاده ااین علامت محروم کرده است وحکم به جبران خسارت ناشی از عدم فروش خواهان کرده است البته قاضی نام جغرافیایی درهم را متعلق به عموم میداند واستفاده خوانده رااز این جهت بدون مشکل میداند زیرا این نا یک منطقه یاشهر است کهنمی توان منحصر به فردی باشد
حقایق پرونده:
1- استفاده متقلبانه از علامت ونام دیگری که بازحمت ان را مشهرکرده است غیر منصفانه زیرا دربازارمشتری بانام درهم اسموکینگ توباکو محصول کارخانه خوهان رامیشناخته ولذا استفاده از نامی شبیه این برای گمراه کردن مشتری ممنوع است
2-علامت بلک ول همراه یک سرگاو نر بوده وخوانده هم در علامت خود از شکل گاو نر استفاده کرده ولذا سوئ نیت مبنی بر استفاده متقلبانه معلوم میشود
3- استشهادی که خوانده به ان استناد میکند که زمانیکه اواز علامتش استفاده میکرده کاخانه دیگری در درهم متناقض میباشند
4-هرگاه شخصی برای محصول خود نام خاصی را مشخص کند یک نوع مالکیت شخصی برای او ایجاد میشود که دیگران حق تعرض به ان راندارند ویک اصل (دکترین )وجود دارد که فروشنده مالک علامت تجاری خویش است
ومیتواند ازهرگونه تقلب از ان جلوگیری کند زیرا اخلاق تجاری وحمایت از ابرویه تاجر وحمایت از حقوق مصرف کننده اقتضااین حمایت رادارد
5- ایا لایحه قانونی این حق وعلامت را به رسمیت میشناسد یاخیر؟ البته با توجه به استشهادیکه بر علیه ان مطرح شده است وقاضی در صدد پاسخ به این پرسش برمیاید که درنهایت انرا تایید میکند.
استدلالات:قاضی پرونده مفصلا هرسه ادعایه خواهان رارد میکند 1 اینکه خوانده ادعا تقدم استفاده رامیکن واستشهاداتی را برای اثبات ان می اورد مورد قبول قاضی قرار نمیگیرد زیرا خواهان در سال 1860 از صورت حسابهایی بااین نام استفاده میکرده 2- اینکه غلامتهایشا شبه یکدیگر نیس هم مردود است زیرا دربازار همه مشتریان نااگاه محصولات خواهان رابانام "درهم اسموکینگ توباکو "
میشناختند ولذا استفاده ازنا م مشابه ان تقلب محسوب میشود وهمچنین استفاده از شکلی از گاونر وحتی رنگ زمینه مشابه دال بر سوئ استفاده میباشد
3 - ادعایه سوم خوانده که گفته بود خواهان ازمقدمات واظهارات متقلبانه برای دفاع از خودش استفاده کرده است رانیز قاضی قبول نمیکن زیا شواهد وقرائن به نفع او میباشد
مبنای حمایت: مالکیت هر شخص بر نتایج کار و زحمتی که میکشد وحمایت از مشتری نااگاه و اخلاق وتجاری است.
باتشکر مهدی فرقانی